ارزیابی استراتژی معاملاتی

بک تست، آزمایش استراتژیهای سودآور در ترید
بک تستینگ یا آزمایش مجدد ابزاری است که در مواجهه با یک بازار جدید و یا بررسی یک استراتژی جدید مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع با بک تستینگ، ایده یا استراتژی جدید فرد، پیش از اینکه وارد بخش واقعی و عملی شود؛ مورد آزمایش قرارگرفته از نتایج و میزان موفقیت آن اطمینان حاصل میشود.
نرمافزارهای بک تستینگ با شبیهسازی محیط واقعی یک بازار و با اختیار قرار دادن دارایی غیرواقعی، این امکان را برای شما مهیا میکنند که بدون دغدغه از دست دادن دارایی، به آزمونوخطای محیط و استراتژی منحصربهفرد خود بپردازید.
سرفصلهای این آموزش
بک تستینگ یا آزمایش مجدد چیست؟
بهطورکلی در امور مالی، بک تستینگ با کمک دادههای تاریخی صورت میگیرد و میزان موفقیت استراتژی معاملاتی شما بر اساس این دادهها سنجیده میشود. بهعبارتدیگر استراتژی روی دادههای قیمتی گذشته مورد آزمایش قرار میگیرد. اگر نتایج خوبی به دست بیاید، معاملهگر میتواند با اطمینان بیشتری نسبت به استراتژی خود آن را در یک محیط زنده و واقعی نیز مورد استفاده قرار دهد.
اما نتایج خوب در این زمینه به چه معناست؟ هدف اصلی ابزار بک تستینگ برآورد ریسک و سودآوری بالقوه یک استراتژی منحصربهفرد است؛ بنابراین بهینهسازی استراتژی سرمایهگذاری به کمک بازخوردهای آماری فراهم میشود.
نتیجهاین بهسازیها، به حداکثر رساندن سود بالقوه استراتژی است. همچنین اگر بک تستینگ به درستی انجام شود؛ میتواند حداقل این اطمینان را به معاملهگر بدهد که استراتژی او در یک بستر معاملاتی واقعی قابلاجراست.
علاوه بر اینکه ابزار بک تستینگ برای یافتن استراتژی سود ده و عملی مناسب است، این ابزار میتواند به شناسایی یک استراتژی غیرقابل اجرا یا بسیار پر ریسک نیز کمک کند. اگر نتایج آزمایش غیر بهینه باشد، عاقلانه است که ایده کنار گذاشته شود یا حداقل اصلاح شود. البته شرایط بازار نیز در زمان اجرای آزمایش مهم است و باید در نظر گرفته شود. به همین خاطر است که از یک بک تستینگ ثابت، در شرایط مختلف بازار، نتایج متفاوتی به دست میآید.
در سطوح حرفهایتر، بک تستینگ استراتژیهای معاملاتی یک اصل جداییناپذیر است، مخصوصاً اگر در مورد استراتژیهای معاملات الگوریتمی یا الگو تریدینگ (معاملات خودکار) صحبت کنیم.
نحوه عملکرد بک تستینگ چگونه است؟
اساس بک تستینگ بر این است که آنچه در گذشته کار کرده است ممکن است برای آینده نیز کار کند. البته تعیین این مسئله با قطعیت کامل امری مشکل است. چیزی که در شرایطی خاص از بازار سودآور است ممکن است در شرایطی دیگر با ضرر بسیار همراه باشد.
بک تستینگ با دادههای گمراهکننده و خطا میتواند منجر به نتایج کم اعتبار شود؛ بنابراین یافتن یک نمونه خوب برای دوره بک تستینگ که مشابه شرایط فعلی بازار است نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. یافتن چنین نمونهای میتواند چالشبرانگیز باشد چرا که ارزیابی استراتژی معاملاتی بازار همواره در حال تغییر است.
پیش از آزمایش یک استراتژی بهتر است مشخص شود که اساساً این استراتژی قرار است به چه نتیجهای ختم شود؟ چه چیزی این استراتژی را موفق میکند؟ همینطور در جبهه مخالف، چه چیزی فرضیات شما را نقض میکند؟ اگر از قبل بر تمامی این موارد آگاهی داشته باشید؛ با دید بازتری شروع به معامله خواهید کرد.
در بک تستینگ باید هزینههای معاملات و کارمزدهای برداشت و پرداخت و یا هر هزینه اضافی برای استراتژی را مدنظر قرار بدهید. فراموش نکنید که نرمافراز بک تستینگ میتواند بسیار گرانقیمت باشد، همانطور که دسترسی به دادههای باکیفیت بازار نیز گرانبها است.
نمونهای از بک تستینگ
به خاطر داشته باشید که بک تستینگ، فقط آزمایش است. درست مثل تحلیل تکنیکال و نمودارها، هیچ تضمینی برای کارکرد و درستی آن وجود ندارد، حتی اگر بر اساس دادههای تاریخی، نتایج عالی به دست بیاید.
نمونه آزمایش مجدد
برای این نمونه از یک استراتژی بسیار ساده بلندمدت برای بیت کوین استفاده میکنیم.
استراتژی ما بهاینترتیب است:
بیت کوین را در اولین کندل پایانی هفتگی میخریم؛ بالاتر از میانگین متحرک ۲۰ هفتهای!
بیت کوین را در اولین کندل پایانی هفتگی میفروشیم؛ پایینتر از میانگین متحرک ۲۰ هفتهای!
این استراتژی تنها چند سیگنال در سال تولید میکند. بیاید نگاهی به چارت هفتگی بیت کوین از سال ۲۰۱۹ بیندازیم.
چارت هفتگی بیت کوین از سال ۲۰۱۹
این استراتژی پنج سیگنال در بازه زمانی محاسبهشده تولید کرده است:
خرید در ۴،۰۰۰ دلار
فروش در ۸۰۰۰ دلار
خرید در ۸،۵۰۰ دلار
فروش در ۸۰۰۰ دلار
خرید در ۹،۰۰۰ دلار
نتایج بک تستینگ حاکی از آن است که این استراتژی سودآور بوده است؛ اما آیا این مسئله به معنای تضمین این رویه است؟ البته که نه!
با توجه به این دادهها تنها میتوان نتیجه گرفت که با مجموعه دادهای خاص، این استراتژی سودآوری خواهد بود و این نتیجه به سختی میتواند یک معیار برای درست بودن این استراتژی باشد.
از طرفی بازه زمانی مثال ما کمتر از دو سال است و برای بررسی و محک عملی یک استراتژی بهتر است حرکات قیمتی بیشتر و طولانیتری را در آزمایشمان وارد کنیم.
بااینحال این نتیجه به معنای یک شروع امیدوارکننده است. به نظر ایده اولیه استراتژی ما درست است و ممکن است با بهینهسازی بیشتر به یک استراتژی سرمایهگذاری سودآور تبدیل شود. بهتر است برای اطمینان از درستی سیگنالها، معیارها و شاخصهای تکنیکال بیشتری را در نظر بگیریم. همه اینها به ایده، چشمانداز زمانی سرمایهگذاری و تحمل ریسک ما بستگی دارد. پیشنهاد میکنیم مقاله مدیریت ریسک را مطالعه کنید.
بک تستینگ دستی یا خودکار؟
بک تستینگ دستی اساساً شامل بخش تجزیهوتحلیل نمودارها و دادههای تاریخی است. پسازاین مرحله است که نوبت به انجام معاملات بر اساس استراتژی میرسد. بک تستینگ خودکار هم با همین مراحل پیش میرود اما به جای واردکردن دستی مراحل، کدهای برنامهنویسی بهصورت خودکار فرایند را انجام میدهند. (با استفاده از زبانهای برنامهنویسی مانند پایتون یا نرمافزار تخصصی بک تستینگ).
بسیاری از تریدرها برای سنجش عملکرد یک استراتژی از برنامههای Excel spreadsheets یا Google بهره میبرند. این اسناد مانند گزارش تست استراتژی عمل میکنند و ممکن است دارای انواع مختلفی از اطلاعات مانند پلتفرم معاملاتی، کلاس دارایی، دوره معاملات، تعداد معاملات با سود و با ارزیابی استراتژی معاملاتی ضرر، نسبت شارپ، حداکثر افت، سود خالص و غیره باشند؛ اما نسبت شارپ و حداکثر افت قیمت به چه مفاهیمی اشاره دارند؟
بهطور خلاصه، از نسبت شارپ برای ارزیابی احتمال بازگشت سرمایه یک استراتژی با توجه به میزان ریسک استفاده میشود. هرچه نسبت Sharpe عددی بزرگتر باشد، سرمایهگذاری یا استراتژی تجارت نیز مناسبتر خواهد بود.
حداکثر افت قیمت نیز نشاندهنده لحظهای است که استراتژی معاملاتی شما نسبت به آخرین اوج عملکرد مثبت خود، بدترین عملکرد را داشته است. (بیشترین درصد افت پورتفوی شما در دوره تجزیه تحلیلشده)
سخن پایانی
بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذاران سیستماتیک برای آزمودن استراتژیهای خود تا حد زیادی به بک تستینگ وابستهاند. بک تستینگ یکی از ابزارهای اساسی هر معاملهگر الگو تریدر یا معاملهگر الگوریتمی است.
بااینحال تحلیل نتایج بک تستینگ میتواند کاری دشوار و چالشبرانگیز باشد. بهسادگی این امکان وجود دارد که تعصبات فرد در روش بک تستینگ مداخله کند. بک تستینگ بهتنهایی نمیتواند یک استراتژی معاملاتی موفق را رقم بزند، اما به شما کمک میکند تا برخی ایدهها را آزمایش کنید و نبض بازار را در دست داشته باشید.
استراتژی معاملاتی فراکتال بلستر: تکنیکهای معاملاتی فراکتال
استراتژی معاملاتی فراکتال، یک استراتژی بسیار عالی میباشد که از دو اندیکاتور بیل ویلیامز فراکتال و بیل ویلیامز الیگاتور تشکیل شده است. با شناخت ساختار اولیه بازار، تنظیمات دو اندیکاتور ذکر شده و مراحل استراتژی معاملاتی فراکتال، شما را در مسیری درست هدایت میکند.
امروز، ما میخواهیم به یک استراتژی عالی با دو اندیکاتور بیل ویلیامز فراکتال و بیل ویلیامز الیگاتور آشنا شویم.
اما قبل از این که از فراکتالهای سودآور استفاده کنیم، میخواهم پیشزمینهای از اطلاعات در مورد بیل ویلیامز به شما بدهم که به شما در درک این اندیکاتور مهم کمک میکند.
بررسی اجمالی بیل ویلیامز: فراکتالهای معاملاتی بیل ویلیامز
آقای ویلیامز یک نظریه واقعا منحصر به فردی را بسط داد و این نظریه ترکیب تئوری آشفتگی با روانشناسی تجاری بود و اثراتی که هر کدام در جنبش بازار به دنبال دارند. بیل ویلیامز دانش گستردهای در مورد سهام، کالاها و بازارهای ارز خارجی را به ارمغان آورد، و اندیکاتورهای متفاوت بسیاری از جمله الگوهای معاملات فرکتال را توسعه داد.
شامل نوسانگر شتاب دهنده / کاهش دهنده، یعنی نوسانگر تمساح (Alligator)، نوسانگر مهیب (Awesome)، فراکتالها، نوسانگر گاتور (Gator Oscillator)، و شاخص تسهیل بازار (Market Facilitation) یا (MFI) میباشد.
هر شاخص دارای ارزش خاص خود است، و برای معاملات عالی هستند به شرطی که مفاهیم اساسی هر یک از آنها را به خوبی درک کنید.
دیدگاه او از بازار در صورتی سودآور خواهد بود که شما بایستی ساختار اولیه بازار را درک کنید و از بخشهای داخلی بازار که او آن را ابعاد مینامد، آگاهی داشته باشید.
این ابعاد عبارتند از:
- فراکتالها (مرحله فاصله)، Fractal
- منطقه (مرحله ترکیب نیرو و انرژی)، Zones
- مقدار حرکت (مرحله انرژی)، Momentum
- شتاب دهنده / کاهش دهنده، (مرحله نیرو)، Deceleration/ Acceleration
- خط موازنه (مجذوب کننده غیرعادی)، Balance Line
میتوانستم بیشتر در مورد بیل ویلیامز توضیح دهم اما بخش مهمی که باید به آن توجه شود این است که تجزیه و تحلیل و دیدگاه او از بازار مانند دیگران نیست. این اندیکاتورهای قدرتمند، قدیمی نیستند، بعضیها ادعا میکنند که اگر اندیکاتورها را در یک استراتژی مناسب به کار ببرید، به خوبی کار میکنند. اندیکاتورهای ویلیامز در تمام سیستم عاملهای تجاری، استاندارد هستند. اندیکاتورهای مورد نظر به احتمال زیاد با عنوان اندیکاتور “بیل ویلیامز” یا “ویلیامز” در سیستم عاملها موجود هستند.
اندیکاتورهای مورد استفاده برای استراتژی معاملاتی فراکتال بلیستر
فراکتالهای بیل ویلیامز
اندیکاتور فراکتال چگونه کار میکند؟
فراکتالها به صورت فلشهایی هستند که در بالا و پایین شمعها (کندلها) قرار میگیرند. این فرکتالها زمانی تشکیل میشوند که پنج میله به شیوهای مجزا تکرار شود. شما به پنجمین میله نیاز دارید تا بالاترین حداکثر قیمت (High) و پایینترین حداقل قیمت (Low) را پیدا کنید. حالا به جزییات بیشتر این اندیکاتور میپردازیم که به شما نشان میدهد که چگونه از اندیکاتور تمساح (الیگاتور) استفاده کنید. شما میتوانید اندیکاتور فراکتال را بر روی mt4 یا پلتفرمهای معاملاتی دیگر بیابید. لازم نیست اندیکاتور فراکتال را دانلود کنید زیرا بر روی پلتفرم یا سیستم معاملاتی شما موجود است.
تمساح (Alligator) بیل ویلیامز
این اندیکاتور چگونه کار میکند؟
این اندیکاتور شامل ۳ میانگین متحرک خاص است:
- خط دوره زمانی ۱۳ روزه ((Jaw period که معروف به آرواره (تمساح) است (آبی)
- خط دوره زمانی ۸ روزه (teeth period) که معروف به دندان (تمساح) است (قرمز)
- خط دوره زمانی ۵ روزه (lips period ) که معروف به لب (تمساح) است (سبز)
به جزییات بیشتر این اندیکاتور میپردازیم، اما از شما میخواهم بدانید که هر کدام از این خطوط نام ویژهای دارد، بعدا در این استراتژی به آن اشاره خواهیم کرد.
اندیکاتور تمساح به شکل زیر است:
ما یک استراتژی به نام استراتژی معاملاتی سه گانه بزرگ را توسعه دادهایم که از سه میانگین متحرک خاص استفاده میکند که بعدا آن را بررسی میکنیم.
فقط دو تا از پنج اندیکاتور بیل ویلیامز توسعه داده شده است.
همانطور که در بالا مشاهده میکنید، این پنج اندیکاتور قدرتمند در سیستم معاملاتی شما استاندارد هستند. من هر پنج اندیکاتور را دوست دارم اما پس از تحقیق و آزمایشهای گسترده، اندیکاتور تمساح و فراکتال نه تنها آسانترین راه جهت معامله هستند بلکه در استراتژی مناسب، بسیار قدرتمند عمل میکند.
مراحل استراتژی معاملاتی فراکتال: تکنیکهای معاملاتی فراکتال
مرحله اول: از هر دو اندیکاتور فراکتال و تمساح بر روی نمودارتان استفاده کنید.
گام اول این است که هر دو اندیکاتور را بر روی نمودار قرار دهید. همان طور که قبلا ذکر کردم در هر سیستم معاملاتی دارای استاندارد هستند و میتواند برای استفاده شما آسان و راحت باشد.
هنگامی که از این دو اندیکاتور استفاده میکنید، نمودار شما به شکل زیر خواهد بود:
مرحله دوم: فراکتال معاملاتی بیل ویلیامز: مشخص کنید کجا فراکتال تشکیل شده است (بالا یا پایین دندان تمساح)
توجه: در این مثال ما از پوزیشن خرید استفاده میکنیم بنابراین تمام ارزیابی استراتژی معاملاتی این قوانین برای خرید اعمال می شود.
فراکتالها، فراز و فرودها را نشان میدهد. اندیکاتور فراکتال پایه در هر دقیقه، از پنج میله تشکیل شده است. بنابراین وقتی در اینجا یک فراکتال را مشاهده کردید، آن چیزی که ممکن است برای آن رخ دهد به شرح زیر است:
- حداقل پنج میله متوالی وجود دارد، بلندترین میله (حداکثر قیمت) در وسط و دو میله (حداکثر قیمت) پایینتر در دو طرف آن هستند.
- جهت معکوس آن، حداقل پنج میله متوالی وجود دارد، پایینترین میله (حداقل قیمت) در وسط و دو میله (حداقل قیمت) بالاتر در دو طرف آن قرار دارد (که فرکتال فروش را تشکیل می دهد).
- فراکتالها تنها با یک شمع (کندل) در سمت راست ظاهر میشود اما باید دانست که این یک فراکتال تایید نشده است زیرا حرکت قیمت ممکن است به داخل آن سطح نفوذ کند. بنابراین برای اینکه یک فراکتال برای ارزیابی استراتژی معاملاتی همیشه نمایش داده شود و در نمودار بماند، معاملهگر بایستی منتظر دو شمع (کندل) در سمت راست فراکتال بماند.
- فراکتالها با ارزش صعودی و نزولی با فلش بالا و پایین نشان داده میشوند.
حالا به نمودار زیر استراتژی معاملاتی فراکتال بلستر نگاهی بیندازیم.
در بالا خطوط منحصر به فرد اندیکاتور تمساح وجود دارد. شما بایستی به جایی که فراکتالها بر روی کندلها در این اندیکاتور خاص قرار دارند، آگاه باشید.
در زیر فراکتالی وجود دارد که آن را مورد بررسی قرار میدهیم:
من یک دایره زرد بر روی این فرکتال اختصاص دادهام. این فرکتال بر روی شمعی ظاهر شده که بالای خط قرمز (دندان تمساح) قرار دارد. این اولین معیار برای استراتژی فراکتال بلستر میباشد.
در معامله خرید، فراکتال باید روی شمعی ظاهر شود که آن شمع در بالای خط قرمز قرار گرفته باشد. (دندان تمساح)
آنچه در اینجا اتفاق میافتد این است که آن فراکتال فراتر از فرکتال قبلی است و بنابراین فراکتال بر روی شمع ظاهر میشود.
برای رفتن به مرحله دوم، (برای معامله خرید) فراکتال مورد نظر باید فراکتال بالایی را نشان دهد و در بالای دندان تمساح قرار گرفته باشد.
مرحله دوم: حرکت قیمت باید بالای دندان تمساح برای حداقل پنج شمع متوالی باشد (معامله خرید)
این جاست که جادو اتفاق میافتد.
در اغلب موارد هنگامی که یک فراکتال، مانند بالا ظاهر میشود، حرکت قیمت هنوز “مسطح” است و هنوز شکست واقعی نداشته است.
دلیل اینکه این استراتژی حداقل برای پنج شمع متوالی صبر میکند، این است که بایستی زمان تشکیل پولبک را در نظر بگیریم، ممکن است روند برگشتی تشکیل شود، یا حرکت قیمت در بازار مسطح، ثابت شود. اگر شما به دنبال یک حرکت بزرگ صعودی (بیریش) به سمت بالا هستید تا در نمودار شکل بگیرد، هیچ یک از موارد ذکر شده مطلوب نیست.
همان طور که در تصویر بالا مشاهده میکنید حرکات قیمت، آرام بوده و حرکت پنج شمع به سمت بالا و پایین با شدت صورت نگرفته است. این دقیقا همان چیزی است که باید در هنگام معاملات این استراتژی بینید. قبل از این که نگاه بیشتری به این استراتژی بیندازیم، اینجاست آن چیزی که باعث “راه اندازی مجدد” یا ریست میشود و پوزیشن معاملاتی خرید را در آینده بیاعتبار میسازد.
- راه اندازی مجدد (ریست) میشود اگر: یک فراکتال فروش زیر خط دندان تمساح، قبل از باز شدن پوزیشن ظاهر شود. مانند نمودار زیر
همان طور که مشاهده میکنید اگر در مثال خرید معاملاتی ما، چنین اتفاقی رخ دهد، به این نتیجه میرسیم که این خرید نامعتبر است و باید جای دیگری را جستجو کنیم. دلیلش این است که یک روند نزولی بلند مدت را آغاز کرده و مناسب پوزیشن خرید نمیباشد.
۲٫ راه اندازی مجدد (ریست) میشود اگر: هر یک از دو خط اندیکاتور تمساح، بعد از شناسایی شمع (کندل) فراکتال در مرحله اول، همدیگر را قطع کنند.
مرحله سوم: حرکات قیمت نیاز به شکست در بالای شمع فراکتالی دارد که قبلا در مرحله اول مشخص شده است.
زمانی که متوجه شدید پنج شمع متوالی به شدت به سمت پایین حرکت نمیکنند و در بین شمعهای فراکتال بالا (High) و بالای دندان تمساح قرار دارند، جلو می رویم و دستور سفارش ورود میدهیم.
شما میتوانید از این طریق وارد شوید یا اگر در نمودار شما چنین چیزی رخ داد، میتوانید دستور سفارش دهید. به هر حال این وضعیت مناسب است زیرا معیارهای مورد نظر را دارد.
مانند شکل زیر می باشد:
همانطور که در شکل بالا می بینید، جای فراکتال اصلی را که کشف شده، مشخص کردم، سپس پنچ شمع یا بیشتر داریم که ظاهر شدند و به زیر دندان تمساح رانده نشدند، خطوط تمساح نیز همدیگر را قطع نکردند، سرانجام حرکت قیمت در بالای شمع فراکتال شکسته شد (روند صعودی) و در نتیجه باعث شروع معامله میگردد.
حد سود و ضرر
شما میتوانید تغییرات در این استراتژی را مورد ارزیابی قرار دهید تا جایی که حد سود و ضرر را مشخص نمایید.
زمانی که دو خط تمساح از یکدیگر عبور کردند، از معامله خارج شوید.
به احتمال زیاد به این معنی است که تمساح به خواب میرود و مسیر حرکت قیمت معکوس یا تثبیت میشود.
در این معامله، ۷۰ پیپ برنده شدهاید( در نمودار زیر)
حد ضرر (SL) را زیر منطقه حمایت /مقاومت قبلی قرار دهید.
قرار دادن حد ضرر این فرصت را به شما میدهد، چنانچه قیمت برگشت و به روند نزولی تبدیل شد، معامله خود را نجات دهید. یا حتی ممکن است بر روی منطقه حمایت/ مقاومت بانس کند و به روند صعودی خود ادامه دهد.
معیارهای بالا مربوط به پوزیشن خرید بود. پوزیشن فروش هم دقیقا همین قوانین را دارد فقط بالعکس میباشد.
در اینجا مراحل استراتژی معاملاتی فراکتال در عمل عبارتند از:
مراحل فروش معاملاتی:
مرحله اول: از اندیکاتور فراکتال و تمساح بیل ویلیامز در نمودار خود استفاده کنید.
مرحله دوم: یک فراکتال پایینی بایستی در زیر دندان تمساح قرار گرفته باشد و حرکت قیمت نیز بایستی با حداقل پنج شمع (کندل) متوالی در زیر دندان تمساح باشد.
مرحله سوم: لازم است حرکت قیمت در زیر شمع فراکتال شکسته شود که در مرحله اول شمع فراکتال مشخص شده است.
مرحله چهارم: زمانی که دو خط تمساح همدیگر را قطع کردند از معامله خارج شوید.
نتیجهگیری:
تکنیکهای معاملاتی پایه فراکتال بایستی شما را در مسیری درست هدایت کند، چنانچه شما به دنبال یک استراتژی عالی هستید از این اندیکاتورها استفاده کنید. استراتژیهای مختلفی وجود دارد که ارزیابی استراتژی معاملاتی ارزیابی استراتژی معاملاتی میتوانید با این اندیکاتورها به کار ببرید.
بسیاری استدلال میکنند که هر اندیکاتور “کند و آهسته” عمل میکند و به ندرت به شما پوزیشنهای سودآور را نشان میدهد. استراتژی معاملاتی فراکتال، ترکیب تحلیل حرکت قیمت را به کار می برد که کامل کننده این اندیکاتورهای عالی است. بنابراین اگر شما یکی از معاملهگران شکاک هستید، از این استراتژی استفاده کنید و نتایج خود را اعلام کنید.
ارزیابی استراتژی معاملاتی
بازارهای مالی
بورس چیست ؟
درباره معاملات الگوریتمی چه میدانید؟/ چرا انجام معاملات الگوریتمی در بورس ایران ممنوع شد؟
معامله الگوریتمی به نوعی از معامله می گویند که در آن فرآیند خرید و فروش به وسیله یک ربات برنامه نویسی شده به صورت خودکار یا نیمه خودکار انجام میشود. همانطور که در مقاله آموزشی قبلی درباره استراتژی معاملاتی اشاره شد، معامله گرهای حرفه ای برای انجام معاملات خود یک سیاست یا استراتژی معاملاتی تعیین …
آشنایی با روشهای طراحی استراتژی معاملاتی/راههایی برای معامله منطقی و موفق در بورس
افراد علاقه مند به بازار سرمایه برای تبدیل شدن به یک تحلیلگر و معامله گر حرفه ای باید برای نوع سرمایه گذاری خود یک استراتژی و سیاستی را مشخص کنند که تعیین استراتژی راههای مختلفی دارد. بسیاری از افراد علاقه مند به بورس و بازار سرمایه تصمیم دارند به یک تحلیلگر حرفهای تبدیل شوند اما …
انواع میانگین متحرک (مووینگ اوریج) در تحلیل تکنیکال
میانگینهای متحرک از ابزارهای رایج در تحلیل تکنیکال هستند که برای تعیین روند و نیز تشخیص موقعیتهای خرید و فروش در بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرند. مووینگ اوریج (Moving Average) یا میانگین متحرک در واقع میانگینی از قیمتها و یا دادهها در یک بازه زمانی خاص میباشد که معمولا به عنوان یک اندیکاتور در …
اوراق قرضه و صکوک چیست و چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟
اوراق قرضه و صکوک نوعی ابزارهای مالی هستند که تفاوت آن ها در اسلامی و غیر اسلامی بودن آن است. اوراق قرضه و صکوک نوعی ابزارهای مالی هسند که در بازار سرمایه مورد معامله قرار می گیرند. در کشورهای اسلامی اوراق قرضه به دلیل داشتن بهره نوعی ربا محسوب شده و حرام است بر این …
قرارداد آتی و انواع آن در بورس ایران/بازار آتی چه کاربردی دارد؟
قرارداد آتی (پیمان آتی) ، قراردادی دو طرفه است که بر اساس آن، خریدار و فروشنده تعهد می دهند دارایی ثابت قرارداد را به قیمت مشخص و در تاریخ معینی در آینده معامله کنند. قرارداد آتی نوعی اوراق مالی است که در بازار سرمایه می توان آن را به عنوان اوراق مالی معامله کرد. در …
اختیار معامله در بورس و انواع آن/اوراق مشتقه چیست؟
اختیار معامله قرارداد دو طرفه است که خریدار و فروشنده آن را بر اساس یک قیمت ثابت در زمان مشخص شده برای زمانی در آینده تنظیم میکنند که طبق آن خریدار قرارداد حق دارد دارایی خریداری کرده را در زمان معین بفروشد یا نگه دارد. اختیار معامله که در بازار جهانی به معاملات آپشن شناخته …
انواع نسبت های مالی بورس و کاربرد آن در تحلیل بنیادی
نسبت های مالی یکی از مهم ترین ارکان در تحلیل بنیادی است که با استفاده از آن ها می توان ارزنده بودن یک شرکت را تشخیص داد. نسبت های مالی مقادیر عددی و فرمول هایی هستند که با استفاده از آن ها می توانیم بنیاد یک شرکت را بسنجیم. در واقع نسبت های مالی مهمترین …
استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست؟
استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست؟
وارن بافت سرمایه گذار و اقتصاددان آمریکایی است که ثروت خالص او در سال ۲۰۱۹، ۸۲ میلیارد دلار آمریکا تخمین زده شد. اما به راستی وی چگونه ثروتمند شد؟ استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست؟ از چه استراتژی هایی برای سرمایه گذاری استفاده کرد؟ آیا در زندگی کاری خود توانست موفق عمل کند؟ چطور میتوانیم مانند وارن بافت سرمایه گذاری کنیم و بازار را بشناسیم؟ پاسخ پرسش های بالا تجارب وارن بافت را در اختیار شما میگذارد.
در این مطلب نه تنها متوجه خواهیم شد “استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست”، بلکه از تجارب زندگی او نیز میتوانیم به منظور ارزیابی استراتژی معاملاتی بهبود کیفیت زندگی کاری و کسب و کاریمان استفاده کنیم.
اما،وارن بافت کیست؟
واقعا کسی هست که در مورد وارن بافت، یکی از ثروتمندترین افراد جهان، که جایگاه بالایی در لیست میلیاردرهای فوربز به دست آورده، چیزی نشنیده باشد؟ ثروت خالص او در اوایل سال ۲۰۲۰، ۸۹٫۱ میلیارد دلار آمریکا ثبت شده است. بافت به عنوان یک بیزینس من یا تاجر و یک نیکوکار شناخته میشود، اما شهرت او باعث شده است که بیشتر به عنوان یک سرمایه گذار موفق از او نام برده شود. با این تفاسیر، دور از انتظار نیست که از او به عنوان اسطور یاد میکنند. دلیل این امر، استراتژی های پیروزمند وی در دنیای سرمایه گذاری است. اصول و فلسفه ی او توسط افراد بسیاری در سرتاسر دنیا دنبال میشود.
برای اینکه یبشتر و عمیقتر راجع به زندگی او بدانیم…
وارن بافت متولد سال ۱۹۳۰ در شهر اوماها، در ایالات متحدهی آمریکا است. او در اوایل جوانی علاقهی فراوانی به دنیای کسب و کار و سرمایه گذاری مثل بازار سهام پیدا کرد. او مدرک کارشناسی خود را در مدیریت کسب و کار از دانشگاه نبراسکا دریافت کرد و تحصیلاتش را در دانشکدهی مدیریت دانشگاه پنسیلوانیا ادامه داد. بعدها مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتهی اقتصاد از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد.
بافت شغل خود را در ابتدای سال ۱۹۵۰ به عنوان یک فروشنده در موسسهی سرمایه گذاری آغاز کرد، اما در سال ۱۹۵۶ موسسهی بافت را برای شراکت در این امور راهاندازی کرد. پس از کمتر از ۱۰ سال، یعنی در سال ۱۹۶۵، او به مدیریت شرکت برکشایر هاتاوی درآمد. در ماه ژوئن سال ۲۰۰۶ بافت اعلام کرد که قصد دارد تمام ثروت خود را به خیره اهدا کند. سپس در سال ۲۰۱۰ او به همراه بیل گیتس کمپینی را تحت عنوان “قسم خوردن” به راه انداختند تا دیگر ثروتمندان نیز وارد مسیر نیکوکاری شوند.
در سال ۲۰۱۲ تائید کرد که به سرطان غدهی پروستات دچار شده است که خوشبختانه درمان وی تا به امروز با موفقیت سپری شده است. اخیرا نیز همکاری خود را با جف بزوس و جیمی دیمون شروع کرده تا موسسهی بهداشت و سلامت جدیدی را راه اندازی کنند که بر سلامت کارمندان متمرکز است. آنها پست مدیریت ارشد اجرایی در بیمارستان برگهام و زنان واقع در ماسوچوست را به دکتر آتول گاوانده سپردند.
بیشتر بخوانید: فلسفه مدیریتی وارن بافت
فسلفه ی وارن بافت
بافت از پیروی کنندگان تئوری سرمایه گذاری ارزشی بنجامین گراهام است. افرادی که از این تئوری تبعیت میکنند، به دنبال اوراق بهاداری هستند که قیمت آنها بر اساس ارزش واقعیشان به طرز غیر قابل توجیهی کم است. البته روش قابل قبولی که در تمام زمینهها صادق باشد، برای تعیین ارزش واقعی آنها وجود ندارد، اما قیمت آنها بیشتر مبتنی بر ارزیابی اصول شرکت تخمین زده میشود. در این مورد میتوانیم نام سرمایه گذاران ارزشی را شکارچیان معامله انتخاب کنیم. یعنی آنها همواره به دنبال سهامی هستند که طبق قیمت گذاری بازار، ارزش کمی دارند یا سهامی که ارزشمند اند اما توسط بیشتر خریداران کشف نشده اند.
بافت این رویکرد را وارد مرحلهی دیگری کرد. بیشتر سرمایه گذاران ارزشی با فرضیه ی بازار کارآمد (EMH) موافق نیستند. در این فرضیه آمده است سهام همواره در قیمت واقعی خود مورد تجارت قرار میگیرد. این امر معاملات را برای سرمایه گذاران سخت میکند؛ زیرا آنها نه میتوانند سهامی که قیمت کمتری دارند را خریداری کنند و نه میتوانند سهام را در مواقعی که حباب قیمت وجود دارد، بفروشند.
با این حال بافت نگران پیچیدگی های عرضه و تقاضای بازار سهام نیست. در واقع او آنچنان دغدغه ی فعالیت های این بازار را ندارد. این مسئله، مفهوم یکی از سخنان او را بیان میکند:” بازار در زمان کوتاه یک رقابت محبوب است و در طولانی مدت یک دستگاه توزین”.
او برای خرید هر سهام، شرکت را به صورت عمیق و ژرف بررسی میکنند و صرفا بعد از سنجش پتانسیل کلی آن، سهام را خریداری میکند. بافت هرگز به دنبال سود کلان نبوده و نیست، اما مالکیت شرکت های ممتاز درآمد خوب را نیز میتواند به همراه داشته باشد. هنگامی که بافت در شرکتی سرمایه گذاری میکند، او بیش از اینکه نگران این باشد که بازار ارزش واقعی آن را درک میکند، دغدغهی این را دارد که آیا این شرکت به عنوان یک کسب و کار مستقل میتواند درآمدزا باشد یا خیر.
ولی متد وارن بافت در سرمایه گذاری چگونه است؟
وارن بافت با پرسش سوال هایی برای درک رابطهی بین میزان برتری سهام و قیمت آن، سهام هایی با قیمت پایین پیدا میکند. به خاطر داشته باشید که این مسائل تنها مواردی نیستند که او مورد ارزیابی قرار میدهد. در ادامه توضیحی مختصر در رابطه با موارد مورد سنجش وی شرح می دهیم:
۱-عملکرد شرکت:
بعضا بازدهی حقوق صاحبان سهام (ROE) به عنوان بازدهی سرمایه گذاری به صاحبان سهام معرفی میشود که میزان درآمد آنها را بر اساس سهامشان مشخص میکند. بافت همیشه به نرخ بازدهی حقوق صاحبان سهام توجه میکند تا ببینند آن شرکت در مقایسه با دیگر شرکت های رقیب در صنعت عملکرد خوبی داشته است یا خیر. بازده حقوق صاحبان سهام به شکل زیر محاسبه میشود:
بازده حقوق صاحبان سهام₌ سود خالص ÷ میانگین حقوق صاحبان سهام
تنها ارزیابی بازدهی سال اخیر آن شرکت کافی نیست. سرمایه گذاران میبایست بازدهی حقوق صاحبان سهام در ۵ سال تا ۱۰ قبل را مورد سنجش قرار دهند.
۲-وام شرکت:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) دیگر اصلی است که بافت با دقت مورد ارزیابی قرار میدهد. او ترجیح میدهد میزان رشد درآمد از حقوق صاحبان سهام تامین شود بهجای اینکه برای این کار از وام یا قرض استفاده شود. این نسبت به صورت زیر محاسبه میشود:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام ₌ کل بدهیهای شرکت ÷ میانگین حقوق صاحبان سهام
به منظور سنجش دقیقتر، بعضا سرمایه گذاران از وام دراز مدت به جای کل بدهیها در محاسبات بالا استفاده میکنند.
۳-حاشیه ی سود:
میزان سودآوری یک شرکت نه تنها به داشتن یک حاشیه ی سود، بلکه به افزایش آن وابسته است. این میزان از تقسیم درآمد خالص به فروش خالص به دست میآید. سرمایه گذاران باید به حاشیه سود پنج سال گذشته نگاه کنند؛ زیرا یک حاشیه سود سودمند نشاندهندهی عملکرد خوب آن کسب و کار است و افزایش در حاشیه، بیانگر مدیریت کارآمد و کنترل موفقیت آمیز در هزینه ها است.
۴- قدمت شرکت:
بافت عموما شرکتهایی را مورد بررسی قرار میدهد که حداقل ۱۰ سال است آغاز به کار کردهاند؛ بنابراین شرکتهای فناوری که عرضهی اولیهی سهام (IPO) خود را در دههی گذشته انجام دادهاند، در رادار او قرار نمیگیرند. او بیان کرده است که مکانیسم بیشتر شرکتهای فناوری امروزه را درک نمیکند و تنها در زمانی قادر به سرمایهگذاری در شرکتی است که بتواند آن را کاملا بفهمد. سرمایهگذاری ارزشی نیازمند به شناسایی شرکت هایی است که برای مدت طولانی سرپا بودهاند، اما در حال حاضر به میزان ارزش واقعی خودشان در بازار حضور ندارند.
۵-هرگز عملکرد گذشته را دست کم نگیرید؛
زیرا نشاندهندهی توانمندی (یا عدم توانمندی) شرکت به منظور افزایش ارزش سهام صاحبان سهام است. با این حال همواره توجه داشته باشید که عملکرد گذشته ی سهام، موقعیتشان را در آینده تضمین نمیکند. کار سرمایه گذاران ارزشی این است که تعیین کنند شرکت در مقایسه با گذشته تا چه اندازه خوب عمل کرده است. تشخیص این مسئله دشوار است، اما بافت به طرز غیر قابل باوری در آن حرفهای است.
آیا ارزان است؟ نه تنها پیدا کردن شرکتی که موارد بالا را دارا باشد دشوار است، بلکه فهمیدن این مسئله که آنها ارزش کمتری نسبت به قیمت واقعیشان دارند نیز سخت است؛ که بافت در این زمینه هم ماهر است.
یک سرمایه گذار باید بتواند تعدادی از اصول کسب و کار را در آن شرکت به منظور تشخیص ارزش واقعی آن، مانند درآمد، بازده و دارایی ارزیابی کند. البته لازم به ذکر است که ارزش واقعی یک شرکت معمولا بیشتر از زمان انحلال آن است؛ یعنی یک شرکت شکست خورده بیشتر از میزانی که الان ارزش دارد، فروش خواهد رفت. ارزش شرکت منحل شده شامل مواردی نامشهود مانند ارزش اسم برند که مستقیما در صورت مالی نیامده است، نمیشود.
استرتژی ارزیابی وارن بافت
هنگامی که بافت ارزش کلی شرکت را تعیین کند، او آن میزان را با سرمایه ی فعلی آن در بازار (ارزش و قیمت کلی و فعلی آن) مقایسه میکند. اگر میزان محاسبه شده حداقل ۲۵ درصد یا بیشتر از سرمایه آن در بازار باشد، بافت شرکت را به عنوان یک فرصت به شمار میآورد.
بافت در تمام موارد ذکر شده حرفهای بود. اگر چه تشخیص آنها ممکن است برای شما ساده به نظر برسد، اما سوالی که ذهن ما را به خودش مشغول میسازد و باعث شگفتی میشود، این است که وارن بافت چطور این به این اطلاعات و تجارب گرانبها دست پیدا کرده بوده است.
اما استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست؟
استراتژی و شیوهی سرمایهگذاری بافت در ۴ روش زیر دسته بندی میشود:
- کسب و کار
- مدیریت
- معیارهای مالی
- ارزش
در ادامه به توضیح آنها میپردازیم.
استراتژی کسب و کار:
بافت سرمایه گذاری خود را به شرکتهایی محدود میکند که بتواند به راحتی آنها را مورد ارزیابی قرار دهد. اگر فسلفهی شرکتی مبهم باشد، اعتماد به آن برای انجام پروژه یا عملکرد آن کاری دشوار است.
از این رو بافت در دورهی حباب دات-کام که در ایالات متحدهی آمریکا اتفاق افتاد، دارایی چندانی از دست نداد. این حباب در اوایل سالهای ۲۰۰۰ شیوع پیدا کرد و دلیل آن هم نقش به سزای شرکتهای جدید در ارزیابی استراتژی معاملاتی حوزهی فناوری بود که دریافته بودند اگر دات کام یا e به ترتیب به آخر و اول اسم برند خود اضافه کنند سهامشان در بازار بورس رشد چشمگیری خواهد داشت. دلیل بافت برای اجتناب از خریداری سهام آنها نیز شاید همین امر باشد.
استراتژی مدیریت:
استراتژی مدیریت به بافت کمک کرد تا گزارشات شرکت را مورد بررسی قرار دهد و تشخیص دهد آنها توانستهاند سود سرمایههای ورودی را در درآمد خود حفظ کنند و به صاحبان آنها برگردانند یا اینکه پول آنها را هدر دادهاند. اما به طور کلی او از سناریوی دیگری بهره میبرد؛ اینکه بسنجد شرکتها مشتاقاند تا ارزش سهام صاحبان سهام را افزایش دهند یا برعکس، از آنها برای مقاصد شخصی استفاده کنند؟
برای بافت میزان شفافیت نیز امری مهم است. البته که همهی شرکتها ممکن است اشتباه کنند اما تنها آنهایی میتوانند اعتماد سرمایه گذاران را جلب کنند که خطاهایشان را پنهان نمیکنند.
در نهایت، وارن بافت همواره به دنبال شرکتهایی است که در تصمیمات راهبردی خود نوآوری دارند؛ نه آنهایی که از تاکتیکهای دیگران کپیبرداری میکنند.
استراتژی معیارهای مالی:
در این نوع استراتژی، وارن بافت بیشتر بر شرکتهای کم درآمد با حاشیه سود بالا متمرکز است، اما قبل از آن، او به اهمیت نقش محاسبات ارزش افزودهی اقتصادی (EVA) نیز واقف است و در استراتژی خود از آن استفاده میکند. ارزش افزودهی اقتصادی سودآوری شرکت را پس از حذف سهام صاحبان آن از معادله، برآورد میکند؛ به عبارت دیگر، EVA سود خالص است، منهای مخارج مربوط به افزایش سرمایهی اولیه.
در اولین نگاه محاسبات ارزش افزودهی اقتصادی پیچیده به نظر میرسد؛ زیرا به صورت بالقوه از بیش از ۱۶۰ مورد فاکتور میگیرد. اما به صورت عملی، تنها چند عدد از آنها که به شرکت و بخش مربوطه وابسته هستند، عملی میشوند.
ارزش افزودهی اقتصادی ₌ سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات ₋ (مقدار سرمایهگذاری شده * میانگین وزنی هزینههای سرمایهای)
دو استراتژی پایانی در استراتژی معیارهای مالی بافت به لحاظ تئوری مشابه ارزش افزودهی اقتصادی است. اولین آنها این است که او مطلبی را تحت عنوان درآمد صاحبان مورد مطالعه قرار داده است. این مبحث کاملا در رابطه با میزان نقدینگی است که در دسترس صاحبان سهام قرار دارد و به آن جریان نقدی آزاد (FCFE) میگویند. بافت این مقیاس را اینطور معرفی میکند:
جریان نقدی آزاد ₌ (درآمد خالص + استهلاک) – هزینهی سرمایهای (CAPX) و سرمایهی در گردش (W/C)
درآمد صاحبان به بافت کمک میکند تا توانایی شرکت را به منظور تولید نقدینگی برای سهامداران بسنجد.
استراتژی ارزش:
در این بخش، بافت به دنبال تشخیص ارزش واقعی یک شرکت است و این امر را با استفاده از طرح ریزی درآمد آیندهی صاحبان انجام میدهد. سپس آنها را با درآمد امروزهی آنها مقایسه میکند. علاوه بر آن، بافت حرکتهای کوتاه مدت بازار را نادیده میگیرد و به جای آن، بر بازگشتهای درازمدت متمرکز میشود؛ اما در برخی موارد نادر، اگر یک معاملهی وسوسهانگیز ایجاد شود، ممکن است او در ناپایداریهای کوتاه مدت بازار نیز اقدام به عمل کند. برای مثال، اگر ارزش سهام شرکتی که اصول و مبانی قدرتمندی نیز دارد، از ۵۰ دلار به ۴۰ دلار نزول پیدا کند، امکان دارد بافت چند سهم بیشتر در زمان قیمت کمتر آن به دست آورد.
استراتژی های بافت در انتخاب یک سهم خوب، اصولی را پایه ریزی میکند که ریشه در فلسفه ی سرمایه گذاری ارزشی او دارد؛ اما به کارگیری و توسعه ی آنها میتواند امری دشوار باشد. افرادی که بتوانند از این ابزارهای تحلیلی با موفقیت استفاده کنند، میتوانند مانند او سرمایه گذاری انجام دهند و زندگی کاری خود را دگرگون سازند.
تست استراتژی معاملاتی چیست؟
تست استراتژی معاملاتی (Backtesting) یک روش جامع برای بررسی این موضوع است که استراتژی یا مدل معاملاتی شما چه عملکردی را میتوانسته در بازار داشته باشد.
تست استراتژی معاملاتی به شما این امکان را میدهد تا میزان اتکاپذیری استراتژی معاملاتی خود را با استفاده از اطلاعات قبلی بازار بسنجید. اگر این بررسی مؤثر واقع شود، میتواند این اعتماد را به معاملهگران و تحلیلگران بدهد تا از این استراتژی در دنیای واقعی استفاده کنند.
نکتهٔ مهم: تست استراتژی معاملاتی میتواند گامی بسیار مهم در بهینهسازی استراتژی معاملاتی شما باشد.
مبانی تست استراتژی معاملاتی
تست استراتژی معاملاتی به یک معاملهگر اجازه میدهد تا با شبیهسازی یک استراتژی معاملاتی با استفاده از اطلاعات گذشتهٔ بازار برای بهدست آوردن نتایجی در مورد نحوه و درصد کارکرد صحیح استراتژی خود بپردازد. همچنین با این روش نسبت ریسک به سود استراتژی مدنظر نیز قابلتعیین میباشد. معاملهگر میتواند تمام این آزمون و خطاها را بدون در خطر انداختن سرمایهٔ اصلیاش انجام دهد.
تستی که بهدرستی صورت گیرد و نتایج مناسبی تولید کند میتواند به معاملهگر این اطمینان را بدهد که سیستمی است که از پایه درست میباشد و میتواند منجر به سودسازی در زمان اعمال در دنیای واقعی شود. اما اگر استراتژی معاملاتیای در تستها بهخوبی عمل نکند باعث میشود تا معاملهگر بهسرعت نسبت بهتغییر یا کنار گذاشتن آن استراتژی مبادرت ورزد.
استراتژیهای معاملاتی نسبتاً پیچیدهای، مانند آن دسته از استراتژیهایی که توسط نرمافزارهای معاملاتی خودکار مورد استفاده قرار میگیرند، برای بررسی درستی نتایج خود بسیار به این تستها متکی هستند تا بتوانند ارزشمندی خود را اثبات کنند، زیرا که این نرمافزاری پیچیده بوده و درک آنها سخت میباشد.
وقتی یک ایدهٔ معاملاتی بتواند مورد اندازهگیری قرار گیرد، میتوان آنرا تست کرد. بعضی از معاملهگران و سرمایهگذاران ممکن است به دنبال برنامهنویسان متخصص و ماهری باشند تا ایدههای آنها را بهحالتی قابل تست و بررسی تبدیل کنند. معمولاً این فرایند شامل تبدیل ایده به کُدهای برنامهنویسی شده و قابلاجرا بر روی یک پلتفورم معاملاتی میباشد. برنامهنویس میتواند موارد ورودی مدنظر معاملهگر را نیز وارد برنامه ساخته شده کند و به معاملهگر این اجازه را بدهد تا با ایجاد تغییراتی در متغیرهای ورودی در سیستم، تغییرات مدنظرش را اعمال کند.
برای مثال میتوان به سیستم کراساور میانگین متحرک ساده اشاره کرد. معاملهگر در این سیستم میتواند طول بازهٔ زمانی محاسبهٔ میانگین متحرک ساده را تغییر دهند و مقادیر دلخواه خود را وارد نمایند. معاملهگر میتواند با تست استراتژی معاملاتی خود با بازههای زمانی متفاوت سازندهٔ میانگین متحرک ساده، بهینهترین استراتژی را با توجه به اطلاعات گذشته بازار پیدا کند.
برای اینکه بدانید چگونه با استفاده از میانگین های متحرک سهام بخرید میتوانید مقاله آموزشی «چگونه از میانگینهای متحرک برای خرید سهام استفاده کنیم؟» را مطالعه نمایید.
نکات مهم:
- تست استراتژی معاملاتی، میزان اتکاپذیری هر یک از استراتژیهای معاملاتی یا مدلهای قیمتی را با استفاده از اطلاعات گذشته بازار مورد ارزیابی قرار میدهد.
- اگر تست شیوهٔ معاملاتی جواب بدهد، معاملهگر یا سرمایهگذار میتواند با اطمینان آن را در بازارهای واقعی اعمال کند.
- تستی که بهدرستی انجام شده و نتایج مثبتی را تولید کرده، به معاملهگر این اطمینان را میدهد که استراتژیاش بهطور اساسی درست میباشد. همچنین اگر شیوهای در این تستها نتایج خوبی بهدست نیاورد باعث میشود که معاملهگر به سرعت دست به تغییر دادن و یا کنار گذاشتن آن استراتژی بزند.
سناریو ایدهآل تست استراتژی معاملاتی
یک تست ایدهآل، اطلاعات نمونهٔ خود را از یک زمان مرتبط و شرایطی انتخاب میکند که در آن، حالات مختلفی در بازار رخ داده باشد. با این روش، میتوان قضاوت بهتری را در مورد شانسی بودن یا درست بودن نتایج داشت.
دادههای تاریخی ما باید شامل نمونهٔ اطلاعاتی از انواع کمپانیها باشد. کمپانیهایی که بهمرور زمان ورشکسته شدند، کمپانیهایی که فروخته شده و یا به نقدینگی تبدیل شدند تا بدهیهایشان تصویه شود. در حالت دیگر، اگر فقط از دادههای کمپانیهایی استفاده کنیم که امروزه نیز سرپا بوده و به فعالیت مشغول هستند، میتوانیم شاهد نتایجی ساختگی و مصنوعی در تست خود باشیم.
تست استراتژی معاملاتی باید همهٔ هزینههای معاملهگری را در نظر بگیرد، هرچند این هزینهها جزئی و کماهمیت باشند. زیرا تمامی این هزینههای جزئی و کم اهمیت میتوانند در مرور زمان جمعشده و بهشدت بر روی سوددهی سیستم معاملاتی ما تأثیرگذار باشند.
معاملهگران باید مطمئن شوند که سیستم تست استراتژی معاملاتیشان تمامی این هزینهها را در نظر میگیرد. تست واقعی این سیستم و استفاده از آن برای پیشبینی آینده نیز میتواند دقت این سیستم معاملاتی را مورد آزمایش قرار دهد.
وجود همگرایی خوب در بین نتایج سیستم تست استراتژی معاملاتی با دادههای نمونه، دادههایی که در نمونه نیست و عملکرد واقعی استراتژی، میتواند برای سنجش اتکاپذیری سیستم معاملاتی بسیار مهم و حیاتی باشد.
تست استراتژی معاملاتی در مقابل تست عملکرد آینده
تست عملکرد آینده یک شبیهسازی از معاملهگری واقعی میباشد که شامل منطق سیستم در بازار زنده نیز میشود. این روش را همچنین Paper Trading مینامند زیرا تمامی این معاملات تنها بر روی کاغذ ثبت میشوند. نقاط ورود و خروج، محل قرارگیری ارزیابی استراتژی معاملاتی استاپ و مدیریت آن در طول مدت باز بودن پوزیشن و تمامی سود و زیانهای سیستم مدنظر ثبت میشوند، اما هیچ معاملهٔ واقعیای در بازار صورت نمیگیرد.
تست عملکرد آینده که از آن با نام Paper Trading نیز نام میبرند، دادههایی را مورد بررسی قرار میدهد که در دادههای نمونه وجود ندارد و سنجهٔ دیگری را در اختیار معاملهگران قرار میدهد تا با آن نسبت به بررسی سیستم معاملاتی خود مبادرت ورزند.
تست عملکرد آینده یک شبیهسازی از معاملهگری واقعی میباشد که شامل منطق سیستم در بازار زنده نیز میشود. این روش را همچنین Paper Trading مینامند زیرا تمامی این معاملات تنها بر روی کاغذ ثبت میشوند. نقاط ورود و خروج، محل قرارگیری استاپ و مدیریت آن در طول مدت باز بودن پوزیشن و تمامی سود و زیانهای سیستم مدنظر ثبت میشوند، اما هیچ معاملهٔ واقعیای در بازار صورت نمیگیرد.
(Paper Trading یک روش شبیهسازی شده است که به سرمایهگذاران و معاملهگران اجازه میدهد تا بدون بهخطر انداختن سرمایهٔ خود به تمرین معاملهگری در بازار بپردازند.)
یک جنبهٔ مهم از تست عملکرد آینده، آزمودن و دنبال کردن دقیق منطق سیستم معاملاتی میباشد. در غیر این صورت، بررسی صحیح این بخش از پروسهٔ تست بسیار مشکل میشود. معاملهگران باید در مورد ورودیها و خروجیهای خود به بازار با خود صادق بوده و از رفتارهایی مانند معاملهگری بهشکل Cherry Picking بپرهیزند و نباید معاملهای را بر روی برگه با توضیح “من با توجه به این استراتژی معاملاتی، هیچگاه نباید این معامله را انجام میدادم” داشته باشند. تنها اگر معاملهای با منطق سیستم و استراتژی شما انجام شد، باید آن را ثبت و مورد بررسی قرار دهید.
(معاملهگری بهشکل Cherry Picking، به خریدوفروش سهم براساس نظرات دیگر سرمایهگذاران و مؤسسات فعال در بازار گفته میشود. افراد و مؤسساتی که در طولانی مدت معتبر بودهاند.)
تفاوت بین تست استراتژی معاملاتی و بررسی سناریو چیست؟
در حالی که تست استراتژی معاملاتی از اطلاعات واقعی گذشته برای بررسی کارایی استراتژی استفاده میکند، آنالیز سناریو از اطلاعات فرضی که حالات متغیر بازار را شامل میشود استفاده میکند. برای مثال، آنالیز سناریو، تغییراتی را که در اثر تغییر نرخ بهره بر سهام موجود در پورتفو رخ میدهد را شبیهسازی میکند. آنالیز سناریو یک روش مرسوم برای برآورد کردن ارزش پرتفوی در پاسخ به اتفاقات نامطلوب است، و میتواند برای بررسی بدترین حالات ممکن نیز به کار برود.
بعضی از مشکلات تست استراتژی معاملاتی
معاملهگران برای اینکه بتوانند از تست استراتژی معاملاتی نتیجهٔ مناسبی بهدست بیاورند، باید بر توسعهٔ سیستم خود تمرکز کرده و به آن ایمان داشته باشند، اما تا جای ممکن از تعصب و جانبداری دوری نمایند. زیرا این یعنی اینکه که استراتژی شما بدون هیچ اطلاعات گذشتهای ساخته شده است.
ساخت و تست استراتژی معاملاتی از آنچه بهنظر میرسد سختتر میباشد. معاملهگران عموماً استراتژیهای خود را براساس اطلاعات گذشته بازار میسازند. آنها باید در تست استراتژی خود با دادههای متفاوت از دادههایی که با آن استراتژی را ساختهاند، با سختگیری اقدام نمایند. در غیر این صورت، تست شیوهٔ معاملاتی تنها نتایجی درخشان را به آنها نمایش خواهد داد. نتایجی که البته در دنیای واقعی کاربردی نخواهند داشت.
در همین حین، معاملهگران نباید از اطلاعات بیش از حد استفاده نمایند. زیرا در این حالت آنها گسترهای وسیع از استراتژیهای فرضی را بر اطلاعات پایه بازار آزمایش میکنند که در این حالت نیز نتایج مطلوبی بهدست میآورند که در بازار واقعی کمک حال آنها نمیباشد. زیرا بسیاری از استراتژیهایی که در این حالت مورد بررسی قرار گرفتهاند معتبر نیستند و یا امکان رخ دادن آنها پایین میباشد.
یک راه برای اصلاح گرایش استفادهٔ بیش از حد از اطلاعات و یا انجام دادن رفتارهایی مانند Cherry Picking این است که از استراتژیای استفاده کنید که با اطلاعات خودی (اطلاعاتی که این استراتژی برمبنای آنها توسعه یافته است.) بهدرستی کار کند و هم بتواند از دادههای خارج از دیتاهای خودی نیز نتایج مناسبی را حاصل کند. اگر نتیجههای بهدست آمده از هر دو حالت اطلاعات خودی و غیرخودی (In-Sample and Out-Sample Data’s) مشابه یکدیگر بودند، میتوان گفت که این استراتژی نتایجی قابل اطمینان و معتبر تولید میکند.
اگر علاقه مند به یادگیری بیشتر در این حوزه هستید میتوانید از نقشه راهنمای دیجی کوینر به نام «درخت یادگیری» دیدن نمایید که از نقطه ابتدایی تا انتهای مسیر را ریل گذاری کرده است.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.