دوره ی فارکس

اهرم و حاشیه

صندوق اهرمی ابزار مناسب برای بازارهای صعودی - امین دامچه

ارقام فعلی شاخص کل ریسک چندانی ندارد و به نظر می رسد تا پایان سال بتواند روند صعودی خود را حفظ کند. به سرمایه گذاران پیشنهاد می شود از ظرفیت ها و ابزارهای جدیدی ایجاد شده برای سرمایه گذاری استفاده کنند. به طور مثال با فرض صعودی بودن بازار، صندوق اهرم می تواند گزینه جذابی برای سرمایه‌گذاری باشد.

در خرداد ماه با افزایش ریسک سیتماتیک ناشی از اعتراضات اهرم و حاشیه بابت گران شدن اجناس به دلیل حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و همچنین اعتراضات بازنشستگان در سطح کشور مواجه بودیم؛ بنابراین نقدینگی به سمت دارایی های امن مثل سکه و دلار کوچ کرد، اما در بورس از ابتدای خرداد تا امروز حدود ۸هزار میلیارد تومان از بازار خارج شده است و ارزش معاملات خرد که حتی به ۷هزار میلیارد تومان در روز رسیده بود، در حال حاضر به ۳ هزار میلیارد تومان رسیده است؛ بنابراین بازار سهام در شرایط رکودی به سر می‌برد و سهامداران بورسی فشار زیادی را تحمل می کنند، زیرا از رشد بازارهای موازی و تورم کاملاً عقب افتاده اند .

در خصوص حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، واقعیت این است که این اتفاق (آزادسازی قیمت‌ها) دیر یا زود باید رخ می داد چرا که برخی از شرکت ها مانند تایرسازان و شوینده ها زیانده شده بودند. این افزایش نرخ ها سود حداقلی را عاید آنها می کند اما برای زنده ماندن آنها نیاز به یک مرحله دیگر افزایش نرخ احساس می شود. به طور مثال در گروه لاستیک، شاهد افزایش نرخ ۳۰ درصدی در تایر بودیم که این موضوع شاید حاشیه سود آنها را به حوالی ۱۰ درصد برساند اما این کافی نیست؛ میانگین حاشیه سود ناخالص این صنعت بین ۲۵ تا ۳۰ درصد است .

از طرفی شرایط سیاسی کشور در فضای خاصی قرار دارد. خواسته های ایران مانند خروج نام سپاه از فهرست تحریم ها سبب کند شدن روند مذاکرات شده و عدم همکاری با آژانس انرژی هسته ای در نهایت سبب صدور قطعنامه علیه کشور شده است. سران کشور قطعاً می‌دانند هیچ کشوری بدون همکاری و ارتباط با دنیا، اقتصاد مناسبی نداشته است؛ بنابراین حداقل برای جلوگیری از سخت زندگی کردن مردم، می توان در برخی از مسائل تغییر عقیده داد. تمام این موارد سبب رشد دلار تا محدوده بالای ۳۳هزار تومان شد و حتی در صورت پایداری شرایط فعلی رسیدن به اعداد بالای ۳۵ هزار تومان دور از انتظار نیست .

طی هفته گذشته اعلام شد، صادرکنندگان می توانند اسکناس حاصل از صادرات را در بازار آزاد عرضه کنند که این موضوع سبب کاهش اختلاف قیمت نیما و آزاد شد. این موضوع اگر بابت کل ارز حاصله توسط صادرکنندگان اجرایی شود، عملکرد مناسبی را برای بورس و کنترل قیمت ارز به همراه دارد. تورم در اردیبهشت به ۳۹ درصد رسید و به نظر می رسد با افزایش قیمت کالاهای اساسی، در خرداد و تیر ماه، با رشد مجدد تورم مواجه شویم. همین موضوع افراد را مجاب به خرید دارایی کرده و تقریبا همه بازارهای موازی بورس با رشد مواجه شدند. بنابراین بورس که در سال گذشته کاملا از تورم عقب مانده بود، در مقطع فعلی نیز با رشد خاصی مواجه نشده است، بنابراین یکی از بازارهای با ریسک به ریوارد مناسب برای خرید محسوب می شود .

در صنایع بزرگ و شاخص ساز باید به چند نکته مهم توجه نمود. قیمت کامودیتی ها، ریسک های فروش علی الخصوص صادرات محورها، مشکلات برق در تابستان و گاز در زمستان. در خصوص کامودیتی ها، جنگ روسیه و اوکراین و همچنین افزایش تورم جهانی سبب بالاماندن قیمت ها بوده اما افزایش نرخ بهره می تواند ترمز رشد را بکشد، بنابراین پیگیری اخبار جنگ بسیار مهم است. پس از تحریم روسیه، این کشور اجناس خود از جمله نفت، فلزات و . را با تخفیف های بالای ۳۰ درصد بفروش می رساند و عملا سهم بازار ایران را دستخوش تغییراتی کرده است. برخی شرکت ها علی الخصوص شرکت های فعال در گروه فلزات اساسی که برق زیادی مصرف می کنند، تولیدشان در تابستان با محدودیت مواجه شده و مطابق با اعلام آنها با هزینه های زیادی همراه هستند .

اگر ظرفیت های جدید در حوزه برق ایجاد نشود، در سال های آتی مشکلات تولید با شدت بسیار بیشتری نمود پیدا می کند. بنابراین می توان به صنعت پالایشگاهی به عنوان گزینه کم ریسک تر در این بخش اشاره کرد، چرا که تولید و فروش آنها با مشکلی مواجه نیست، از طرفی شاخص قیمت گذاری محصولات آنها رو به افزایش است و نرخ دلار نیز صعودیست. در این حوزه صندوق پالایش گزینه کم ریسک و مناسبتری می باشد چرا که با ارزش خود حداقل ۵۰ درصد فاصله دارد .

در گروه خودروسازان ورود پول به شرکت های مهم گویای آن است که ارزشگذاری سایپا و ایران خودرو به مراحل پایانی رسیده و خریداران جدی دارند. مخصوصا سایپا چرا که بلوک آن به اندازه ۳ سیت هیئت مدیره است و خریدار عملا کنترل شرکت را در دست خواهد گرفت .

در نهایت باید به این موضوع اشاره شود که ارقام فعلی شاخص کل ریسک چندانی ندارد و به نظر می رسد تا پایان سال بتواند روند صعودی خود را حفظ کند. به سرمایه گذاران پیشنهاد می شود از ظرفیت ها و ابزارهای جدیدی ایجاد شده استفاده کنند. به طور مثال با فرض صعودی بودن بازار، صندوق اهرم می تواند گزینه جذابی برای سرمایه گذاری باشد .

کارآموزی فارکس

یکی از دلایل جذب بسیاری از افراد در معاملات فارکس نسبت به سایر ابزارهای مالی این است که با فارکس معمولاً می توانید اهرم بسیار بالاتری نسبت به سهام داشته باشید. در حالی که بسیاری از معامله گران کلمه "اهرم نیرو" را شنیده اند ، تعداد کمی از تعریف آن ، نحوه عملکرد اهرم و چگونگی تأثیر مستقیم آن بر خط اصلی آنها را می دانند.

مفهوم استفاده از پول دیگران برای ورود به معامله را می توان در بازارهای فارکس نیز به کار برد. در این مقاله ، ما اهرم و حاشیه مزایای استفاده از سرمایه قرض گرفته شده برای تجارت را بررسی خواهیم کرد و بررسی خواهیم کرد که چرا استفاده از اهرم فشار در استراتژی تجارت فارکس شما می تواند یک شمشیر دو لبه باشد.

روشهای کلیدی

اهرم استفاده از وجوه قرض گرفته شده برای افزایش موقعیت تجاری شخص فراتر از آنچه فقط از موجودی نقدی وی موجود است ، است.

حساب های کارگزاری امکان استفاده از اهرم از طریق معاملات حاشیه ای را فراهم می کند ، جایی که کارگزار وجوه وام گرفته شده را فراهم می کند.

معامله گران فارکس معمولاً برای سودآوری از تغییرات نسبتاً اندک قیمت در جفت ارز از اهرم فشار استفاده می کنند.

با این وجود اهرم نیرو می تواند سود و زیان را افزایش دهد.

تعریف اهرم

اهرم شامل وام گرفتن مقدار مشخصی از پول مورد نیاز برای سرمایه گذاری در چیزی است. در مورد فارکس ، پول معمولاً از دلال وام گرفته می شود. معاملات فارکس اهرم بالایی را ارائه می دهد به این معنا که برای یک نیاز اولیه به مارجین ، یک معامله گر می تواند مقدار زیادی پول ایجاد کند و آن را کنترل کند.

برای محاسبه اهرم مبتنی بر حاشیه ، مقدار کل معامله را بر مقدار اهرم و حاشیه حاشیه مورد نیاز برای تقسیم تقسیم کنید:

اهرم مبتنی بر حاشیه = ارزش کل معامله / حاشیه مورد نیاز

به عنوان مثال ، اگر شما نیاز به واریز 1 ٪ از ارزش کل معامله به عنوان حاشیه داشته باشید و قصد دارید یک لات استاندارد USD / CHF معادل 100000 دلار آمریکا معامله کنید ، حاشیه مورد نیاز شما 1000 دلار است. بنابراین ، اهرم حاشیه شما 100: 1 (100000/1000) خواهد بود. برای نیاز حاشیه ای فقط 0.25 ٪ ، با استفاده از فرمول مشابه ، اهرم مبتنی بر حاشیه 400: 1 خواهد بود.

با این حال ، اهرم مبتنی بر حاشیه لزوماً بر ریسک تأثیر نمی گذارد و اینکه آیا یک معامله گر ملزم است 1 ٪ یا 2 ٪ از ارزش معامله را به عنوان حاشیه ارائه دهد ، ممکن است بر سود یا زیان آنها تأثیر نگذارد. این بدان دلیل است که سرمایه گذار همیشه می تواند بیش از حاشیه مورد نیاز برای هر موقعیت را به خود اختصاص دهد. این نشان می دهد که اهرم واقعی و نه اهرم مبتنی بر حاشیه ، شاخص قویتر سود و زیان است.

برای محاسبه اهرم واقعی که در حال حاضر استفاده می کنید ، کافی است کل ارزش اسمی موقعیت های باز خود را بر سرمایه معاملات خود تقسیم کنید:

اهرم واقعی = ارزش کل معامله / کل سرمایه معاملاتی

به عنوان مثال ، اگر 10،000 دلار در حساب خود داشته باشید ، و موقعیت 100000 دلاری (كه معادل یك لات استاندارد است) باز كنید ، با 10 برابر اهرم حساب (100000/10000) معامله خواهید كرد. اگر دو لات استاندارد را که ارزش اسمی آن 200000 دلار و 10،000 دلار در حساب شماست ، معامله کنید ، پس قدرت شما در این حساب 20 برابر است (200،000 / 10،000).

این همچنین بدان معنی است که اهرم مبتنی بر حاشیه برابر است با حداکثر اهرم واقعی که یک معامله گر می تواند استفاده کند. از آنجا که اکثر معامله گران از کل حساب های خود برای هر یک از معاملات خود به عنوان حاشیه استفاده نمی کنند ، اهرم واقعی آنها با اهرم مبتنی بر حاشیه متفاوت است.

به طور کلی ، یک تاجر نباید از تمام حاشیه موجود خود استفاده کند. یک معامله گر فقط زمانی باید از اهرم نیرو استفاده کند که این مزیت کاملاً به نفع آنها باشد.

هنگامی که میزان ریسک از نظر تعداد پیپ مشخص شد ، می توان تلفات احتمالی سرمایه را تعیین کرد. به عنوان یک قاعده کلی ، این ضرر هرگز نباید بیش از 3 ٪ سرمایه تجاری باشد. اگر پوزیسینی تا حدی اهرم شود که ضرر احتمالی می تواند مثلاً 30 ٪ سرمایه تجاری باشد ، پس باید با این معیار اهرم کاهش یابد. معامله گران سطح تجربه و پارامترهای خطر خاص خود را دارند و ممکن است انحراف از دستورالعمل کلی 3 ٪ را انتخاب کنند.

بازرگانان همچنین ممکن است سطح حاشیه ای را که باید استفاده کنند محاسبه کنند. فرض کنید 10،000 دلار در حساب معاملاتی خود دارید و تصمیم دارید 10 مینی USD / JPY را معامله کنید. هر حرکت یک پیپ در یک حساب کوچک تقریباً 1 دلار ارزش دارد ، اما هنگام معامله 10 مینی ، هر حرکت پیپ تقریباً 10 دلار ارزش دارد. اگر 100 مینی معامله می کنید ، ارزش هر حرکت پیپ حدود 100 دلار است.

بنابراین ، توقف ضرر 30 پیپ می تواند ضرر احتمالی 30 دلار برای یک مینی لات ، 300 دلار برای 10 مینی لات و 3000 دلار برای 100 مینی لات داشته باشد. بنابراین ، با داشتن یک حساب 10،000 دلاری و حداکثر 3 ٪ ریسک در هر معامله ، باید فقط تا 30 مینی لات استفاده کنید حتی اگر توانایی تجارت بیشتری داشته باشید.

اهرم در معاملات فارکس

در بازارهای ارز ، اهرم معمولاً به 100: 1 می رسد. این بدان معنی است که به ازای هر 1000 دلار در حساب خود ، می توانید ارزش 100،000 دلار را معامله کنید. بسیاری از معامله گران بر این باورند که دلیل این که سازندگان بازار فارکس چنین اهرم بالایی را ارائه می دهند این است که اهرم تابعی از ریسک است. آنها می دانند که اگر حساب به درستی مدیریت شود ، خطر نیز بسیار کنترل خواهد شد ، در غیر این صورت اهرمی را ارائه نمی دهند. همچنین ، از آنجا که بازارهای معاملات ارزی و نقدی بسیار گسترده و نقدپذیر هستند ، توانایی ورود و خروج به یک معامله در سطح مورد نظر بسیار آسان تر از سایر بازارهای با نقدینگی کمتر است.

در معاملات ، ما حرکات ارزی را با پیپ کنترل می کنیم که کوچکترین تغییر در قیمت ارز اهرم و حاشیه است و به جفت ارز بستگی دارد. این حرکات در واقع فقط کسری یک سنت هستند. به عنوان مثال ، هنگامی که یک جفت ارزی مانند GBP / USD 100 پیپ را از 1.9500 به 1.9600 منتقل می کند - یعنی فقط یک سنت حرکت نرخ ارز.

به همین دلیل است که معاملات ارز باید به میزان قابل توجهی انجام شود ، این امکان را می دهد که هنگام استفاده از اهرم ، این حرکات جزئی قیمت به سود بیشتری تبدیل شود. وقتی با مبلغی مانند 100000 دلار سر و کار دارید ، تغییرات اندک در قیمت ارز می تواند سود یا زیان قابل توجهی به همراه داشته باشد.

خطر اهرم واقعی بیش از حد در معاملات فارکس

این جایی است که شمشیر دو لبه وارد می شود ، زیرا اهرم واقعی این امکان را دارد که سود یا زیان شما را به همان اندازه افزایش دهد. هرچه میزان اهرم سرمایه شما اعمال کند ، خطر بیشتری را برای شما به عهده می گیرد. توجه داشته باشید که این خطر لزوماً به اهرم حاشیه محور مربوط نمی شود اگرچه تاجر محتاط نباشد می تواند بر آن تأثیر بگذارد.

بیایید این نکته را با یک مثال توضیح دهیم. معامله گر A و Trader B 10،000 دلار سرمایه تجاری دارند و آنها با کارگزار تجارت می کنند که به 1 ٪ واریز حاشیه نیاز دارد. پس از انجام برخی از تجزیه و تحلیل ها ، هر دوی آنها موافقت می کنند که USD / JPY در حال صعود به بالاترین سطح است و باید از نظر ارزش افت کند. بنابراین ، هر دو دلار USD / JPY را با 120 کاهش می دهند.

معامله گر A با انتخاب 500 اهرم و حاشیه دلار آمریکا / JPY (50 10،000 10 هزار دلار) بر اساس سرمایه تجاری 10 هزار دلاری خود ، 50 برابر واقعی اهرم واقعی را در این تجارت اعمال می کند. از آنجا که USD / JPY برابر با 120 است ، یک پیپ USD / JPY برای یک لات استاندارد تقریباً 8.30 دلار آمریکا ارزش دارد ، بنابراین یک پیپ USD / JPY برای پنج لات استاندارد تقریباً 41.50 دلار آمریکا است. اگر USD / JPY به 121 اهرم و حاشیه افزایش یابد ، معامله گر A در این معاملات 100 پیپ از دست می دهد

پایانی

پس از یادگیری نحوه مدیریت ، نیازی به ترس از اهرم نیرو نیست. تنها زمانی نباید از اهرم فشار استفاده کرد که در معاملات خود رویکرد عملی داشته باشید. در غیر این صورت ، با مدیریت صحیح می توان از اهرم نیرو با موفقیت و سودآوری استفاده کرد. مانند هر ابزار تیز ، اهرم باید با دقت کنترل شود - هنگامی که این کار اهرم و حاشیه را یاد گرفتید ، دیگر دلیلی برای نگرانی ندارید.

مقادیر کمتری از اهرم واقعی اعمال شده در هر معامله با ایجاد یک توقف گسترده تر اما منطقی و جلوگیری از اتلاف بیشتر سرمایه ، فضای تنفسی بیشتری را در اختیار شما قرار می دهد. یک تجارت بسیار با اهرم می تواند در صورت خلاف حساب شما ، به سرعت حساب تجاری شما را تخلیه کند ، زیرا به دلیل بزرگتر شدن لات ، زیان بیشتری خواهید دید. به خاطر داشته باشید که اهرم نیرو کاملاً انعطاف پذیر و قابل تنظیم برای نیازهای هر بازرگان است.

نسبت های سود آوری

نسبت های سود آوری عملکرد کلی شرکت و میزان سود آوری در برابر حجم عملیات را مقایسه می نماید.نسبت های اهرم و حاشیه سود آوری شامل انواع زیر می باشد:

الف )نسبت حاشیه سود ناخالص

فروش / سود ناخالص = نسبت حاشیه سود ناخالص

نسبت حاشیه سود ناخالص عملکرد شرکت در قیمت گذاری و کنترل هزینه ها را نمایش می دهد افزایش این نسبت نیز به نفع شرکت می باشد .
اگر این افزایش از طریق قیمت صورت گیرد می تواند در بلند مدت کاهش فروش را به دنبال داشته باشد .

ب )نسبت حاشیه سود خالص

فروش /سود خالص = نسبت حاشیه سود خالص
نسبت حاشیه سود می گوید چند درصد از فروش را سود خالص تشکیل می دهد این نسبت طبق تغییرات عوامل زیر تحت تاثیر قرار می دهد:

ترکیب بهای تمام شده کالای فروش رفته

سیاست قیمت گذاری

ساختار هزینه ها

ج ) نسبت بازده سرمایه گذاری ROI (بازده کل دارایی ها roa)

در نسبت بازده سرمایه گذاری ROI برابر هرریال سرمایه گذاری در دارایی ها چقدر بازده نصیب شرکت می شود.
کل دارایی ها / سود خالص = بازده سرمایه گذاری

پایین بودن این نسبت می تواند به دو علت باشد که :

قدرت کسب سود پایین دارایی ها

هزینه بالای بهره به دلیل استفاده بیش از حد از وام
البته اگر ROI از نرخ بهره بدهی بیشتر باشد باعث افزایش ارزش شرکت می شود و این مابه التفاوت به سهامداران خواهد رسید.

د ) نسبت بازده حقوق صاحبان سهام ROEیا نسبت ارزش ویژه

توانایی این نسبت در این است که نشان می دهد سهامدار در مقابل هر ریال سرمایه گذاری چه مقدار بازدهی بدست می آورد.
سود خالص / حقوق صاحبان سهام = بازده حقوق صاحبان سهام

اگر ROI بزرگتر از نرخ بهره بدهی باشد ROEافزایش می یابد و بالعکس

فرمول دوپونت :
ROI / نسبت بدهی -۱ = ROE

در صورتی که شرکتی تنها از طریق عرضه سهام عادی تامین مالی کند و هیچ وامی نگرفته باشد ROE=ROI بعبارتی این دو باهم برابرند.

ه ) نسبت قدرت کسب سود دارایی ها

سود عملیاتی / کل دارایی ها = نسبت قدرت کسب سود دارایی ها

نسبت قدرت کسب سود دارایی ها را پیش از اثرهای مالیات و وام نشان می دهد.
این نسبت همچنین برای مقایسه شرکت هایی که از نظر مالیاتی و اهرم مالی در شرایط متفاوتی قرار دارند کاربرد دارد .

بررسی عوامل تعیین کننده ی انتخاب سطح کیفیت گزارشگری مالی و اثرات اقتصادی آن در بازار سرمایه

شرکت ها با مسأله ی انتخاب سطح کیفیت گزارشگری مالی خود روبرو هستند. آنها سطح کیفیت اطلاعات مالی¬ خود را انتخاب می¬کنند و درباره ی میزان افشای اطلاعات، منافع مورد انتظار حاصل از افشای اطلاعات با کیفیت بالا را با هزینه های مرتبط با افشای بیشتر می سنجند و تصمیم می گیرند. فراهم کردن اطلاعات مالی با کیفیت بالا موجب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سرمایه گذاران و کاهش هزینه ی نمایندگی می شود. با وجود این منافع، انتظار می¬رود که شرکتها حتی المقدور در غیاب هرگونه هزینه ی افشای اطلاعات، بالاترین سطح از کیفیت اطلاعات مالی را انتخاب کنند.
در این تحقیق، عوامل تعیین کننده ی سطح کیفیت گزارشگری مالی و اثرات اقتصادی آن در بازار سرمایه مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق پس از شناسایی عوامل درون زای مرتبط با انتخاب سطح کیفیت گزارشگری مالی، به دنبال بررسی ارتباط بین تقاضای سرمایه گذاران (بازار سرمایه) برای اطلاعات خاص شرکت و سطح کیفیت گزارشگری مالی است.
عوامل تعیین کننده ی سطح کیفیت گزارشگری مالی مورد مطالعه در این تحقیق شامل مالکیت نهادی، رشد فروش، سرمایه گذاری در دارایی های ثابت و اهرم مالی است و متغیرهای شاخص رقابتی بودن بازار، درصد حاشیه ی فروش، چرخه ی عملیاتی و اندازه ی شرکت کنترل شده اند. پیامدهای اقتصادی کیفیت گزارشگری مالی، هزینه سرمایه و عدم تقارن اطلاعاتی هستند که تاثیر پذیری آنها از سطح کیفیت گزارشگری مالی شرکت مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی ها با استفاده از اطلاعات مالی 101 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره ی زمانی 1378 تا 1386 و با بهره‌گیری از روش تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره انجام شده است. نتایج تحقیق دلالت بر وجود یک رابطه ی مثبت بین مالکیت نهادی و سطح کیفیت گزارشگری مالی دارد که از نظر آماری معنی دار است. بین رشد فروش، سرمایه گذاری در دارایی های ثابت و اهرم مالی و سطح کیفیت گزارشگری رابطه ی معناداری وجود ندارد. همچنین بین سطح کیفیت گزارشگری مالی با هزینه سرمایه سهام عادی و عدم تقارن اطلاعاتی رابطه ی معناداری مشاهده نشد.

فاندینگ ریت چیست؟ نرخ تامین مالی یا Funding Rate در رمزارزها

فاندینگ ریت چیست؟ نرخ تامین مالی یا Funding Rate در رمزارزها

در بازارهای آتی (Futures) برعکس بازارهای اصلی، به دلیل وجود اهرم مالی و همچنین امکان ایجاد سفارشات خرید و فروش، نوسانات نسبتاً سریعی از هر دو طرف شاهد هستیم. این امر باعث می‌شود این بازار نسبت به بازار اصلی مستعد واگرایی شود. به منظور جلوگیری از این قضیه هزینه‌ای اهرم و حاشیه در نظر گرفته شده که در هنگام واگرایی دو بازار از معامله‌گران در سود به معامله‌گران در ضرر پرداخت می‌شود. به عنوان مثال این هزینه در بازار صعودی در صورت واگرایی از معامله‌گرانی که معامله خرید داشته‌اند به معامله‌گران با سفارش فروش، پرداخت می‌شود. که به آن فاندینگ ریت (Funding Rate) یا نرخ بودجه گفته می‌شود.

فاندینگ ریت Funding Rate چیست؟

از آنجاییکه قراردادهای معاملات آتی در بازار ارزهای دیجیتال می‌تواند بدون تاریخ انقضا باشد، حضور Funding Rate به عنوان نیروی الزام‌آور به منظور همگرایی بازارهای آتی و اصلی الزامی می‌باشد. به زبان دیگر، این هزینه از پاسخگویی و تناسب قراردادهای بازار آتی نسبت به شاخص قیمت بازار اصلی اطمینان حاصل می‌کند.

فاندینگ ریت، پرداخت‌های متناوب در بازه‌های زمانی مشخص می‌باشد که پرداخت‌کننده و گیرنده این هزینه بستگی به گاوی یا خرسی بودن بازار در آن بازه زمانی دارد. در هنگام گاوی بودن بازار، سفارشات خرید پرداخت کننده و سفارشات فروش دریافت کننده هستند. و بالعکس، در بازار خرسی، سفارشات فروش پرداخت کننده و سفارشات خرید دریافت کننده هستند. این پرداخت و دریافت در معاملات آتی بایننس هر ۸ ساعت در ساعات ۰۰:۰۰، ۰۸:۰۰ و ۱۶:۰۰ به وقت محلی اتفاق می‌افتد. معامله‌گران فقط در صورت داشتن معامله باز در این ساعات درون پروسه پرداخت یا دریافت قرار می‌گیرند. به منظور سهولت در شناسایی، درصد هزینه مدنظر و زمان تراکنش در بخش معاملات آتی به صورت زیر برای معامله‌گران نشان داده شده است.

نمونه:

در بخش Funding، درصد پرداختی و دریافتی و در بخش Countdown زمان باقی مانده تا تراکنش بعدی برای معامله‌گران مشخص شده است. مبلغ تراکنش برای هر فرد به ازای سایز قرارداد وی در نظر گرفته می‌شود که از فرمول زیر تبعیت می‌کند:

میزان Funding= ارزش اسمی معامله * Funding Rate

ارزش اسمی معامله= قیمت بازار (Mark Price) * سایز قرارداد

قیمت بازار (Mark Price)، آخرین قیمت ثبت شده در بازار برای محاسبات سود و ضرر (PNL) و معاملات مرزی (Margin) می‌باشد که علت تفاوت آن با قیمت آخرین معامله جلوگیری از تأثیر هیجانات لحظه‌ای و دستکاری‌‍‌ها در محاسبات مدنظر است.

برای محاسبه Funding Rate از دو پارامتر نرخ بهره (Interest Rate) و نرخ ویژه (Premium Rate) استفاده می‌شود. نرخ بهره در صرافی بایننس ثابت و به صورت پیشفرض به میزان روزانه ۰.۰۳٪ (۰.۰۱٪ به ازای هر ۸ ساعت) می‌باشد و فقط براساس شرایط بازار مانند نرخ بودجه دولتی (Federal Funds Rate) تغییر کند. فرمول محاسبه Funding Rate به صورت زیر می‎‌باشد:

Funding Rate (F) = Premium Index (P) + clamp(0.01% – Premium Index (P), -0.05%, 0.05%)

که در آن Premium Index (P) شاخص ویژه (میانگین وزنی-زمانی نرخ ویژه در طول ۸ ساعت)، ۰.۰۱٪ همان نرخ بهره و clamp تابع محاسباتیست که میزان Funding Rate را به ازای نرخ ویژه در بازه -۰.۰۴٪ تا ۰.۰۶٪ برابر با نرخ بهره و مساوی ۰.۰۱٪ و در غیر اینصورت آن را برابر با 5+P± در نظر می‌گیرد.

مثال 1:

برچسب زمانی: 2020-08-27 20:00:00 UTC

شاخص ویژه: 0.0369%

  • توجه به این نکته لازم است که زمان ذکر شده در این مثال داخل بازه زمانی ۱۶:۰۰ الی ۲۴:۰۰ (۰۰:۰۰) بوده و هنوز به زمان تراکنش Funding نرسیده است. در این زمان، شاخص ویژه به صورت لحظه‌ای حساب شده و در لحظه تراکنش، شاخص ویژه از میانگین وزنی-زمانی همه این لحظات حساب می‌گردد.

Funding Rate: 0.01%

مثال 2:

برچسب زمانی: 2020-08-28 08:00:00 UTC

شاخص ویژه: 0.0429%

Funding Rate:

Funding Rate (F) = Premium Index (P) + clamp(0.01% – Premium Index (P), -0.05%, 0.05%)

= 0.0429% + clamp(0.01% – 0.0429%, -0.05%, 0.05%) = 0.0429% + (-0.0329%) = 0.01%

Funding Rate حدگذاری شده (Capped Funding Rate)

Funding Rate هر قرارداد بسته به “نرخ حاشیه اولیه (Initial Margin Ratio)” و “نرخ حاشیه نگهداری (Maintenance Margin Ration)” در سطح ماکزیمم اهرم مالی آن ارز محاسبه می‌شود. برای مثال برای حساب Funding Rate قرارداد دائمی BTCUSDT، “نرخ حاشیه اولیه” و “نرخ حاشیه نگهداری” در سطح ماکزیمم اهرم مالی 125x به ترتیب برابر با ۰.۸٪ و ۰.۴٪ می‌باشد. نحوه محاسبه Funding Rate محدود به صورت زیر می‎‌باشد:

Floor = max(Funding Rate of last period – 0.75 * Maintenance Margin Ratio, -0.75 * (Initial Margin Ratio- Maintenance Margin Ratio))

Cap = min(Funding Rate of last period + 0.75 * Maintenance Margin Ratio, 0.75 * (Initial Margin Ratio- Maintenance Margin Ratio))

Capped Funding Rate = clamp(Funding Rate, Floor, Cap)

بر این اساس Funding Rate در حدودی مشخص تحت عنوان کف و سقف تعیین و محاسبه خواهد شد.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا