فارکس فروم

انواع عقود

«صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی، در مورد معامله و غیر آن واقع شود».

انواع عقود

مطلب حاضر از کتاب اصول حاکم بر معاملات املاک و اراضی تالیف آقای جلیل پورسلیم بناب وکیل پایه یک دادگستری و مدرس دانشگاه استخراج و جهت استفاده علاقمندان به رشه حقوق اراضی و املاک و حقوق شهری تقدیم شده است .

بخش اول ـ تقسیم عقد به معین و نامعین

عقد معین: عقدی است که در قانون دارای عنوان معین بوده و قانونگذار شرایط خاص تحقق آنرا بیان کرده باشد همانند عقد بیع که قانون مدنی طی مواد 338 الی 395 شرایط اختصاصی آنرا تعیین نموده و یا عقد اجاره که قانونگذار علاوه بر قانون مدنی بموجب قوانین خاص و از جمله قانون مصوب 1376 شرایط خاص تحقق آنرا بیان نموده است.

عقد نامعین: عقدی است که در قانون دارای عنوان معین و خاصی نبوده ولیکن حسب نیاز طرفین و بعضاً ضمن بهره­برداری از برخی از شرایط خاص عقود معین و یا از جمع بین آثار دو یا چند عقد معین بین طرفین منعقد و برقرار می‌گردد و ممکن است به مرور زمان و حسب نیاز جامعه قانونگذار برای برخی از این عقود شرایط خاصی تعیین کند که در اینصورت آنها نیز عنوان عقد معین را پیدا خواهند نمود. مع­الوصف تا زمانی که قانون خاصی وضع نشده و مقررات آن از سوی مراجع قانونی تبیین نشده باشد این عقود غیر معین می‌باشند همانند قراردادهای مشارکت در ساخت که اساس این قراردادها توافق و اراده اشخاص بوده و بر مبنای ماده 10 قانون مدنی منعقد می‌گردند. قانون مذکور مقرر داشته است: «قرارداد‌های خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده‌اند، در صورتیکه مخالف صریح قانون نباشد، نافذ است.»

قرارداد: اعم از عقود معین و نامعین می‌باشد یعنی می‌توان گفت قرارداد بیع یا قرارداد اجاره و یا قرارداد مشارکت در ساخت، مع­الوصف قرارداد به معنی اخص کلمه در خصوص عقود نامعین بکار می‌رود مانند قرارداد مشارکت درساخت.

بخش دوم ـ تقسیم عقد به عهدی و تملیکی

عقد عهدی: عقدی است که بموجب آن یک طرف متعهد انجام کاری می‌شود مانند اینکه یک نقاش ساختمان تعهد می‌نماید که در قبال دریافت اجرت، آپارتمانی را نقاشی کند. یا وکیل در قبال دریافت حق­الوکاله متعهد به انجام مورد وکالت می‌شود و همچنین است تعهد مشاورین املاک به انعقاد عقد.

عقد تملیکی: عقدی است که موجب انتقال مالکیت عین یا منفعت از شخصی به شخص دیگر می‌گردد مانند عقد بیع که موجب انتقال مالکیت مورد معامله از فروشنده به خریدار می‌گردد و یا عقد اجاره که موجب انتقال مالکیت منافع عین مستاجره از موجر به مستاجر می‌گردد.

بخش سوم ـ تقسیم عقد به معوض و غیر معوض

عقد معوض: عقدی است که انتقال مال یا تعهد از ناحیه طرفین باشد به عبارت دیگر عقدی است که هر یک از طرفین در ازاء چیزی که می‌دهد چیز دیگری می‌گیرد مانند عقد بیع که فروشنده در ازاء انتقال مالکیت مورد معامله عوض آن یعنی ثمن معامله را دریافت می‌کند و یا مانند عقد اجاره که موجر در ازاء انتقال مالکیت منافع عین مستاجره به مستاجر عوض آن یعنی اجاره بهارا دریافت می‌کند.

عقد غیر معوض: عقدی است که انتقال مال و یا قبول تعهد فقط از یک طرف و به نفع دیگری صورت گیرد مانند صلح بلا عوض و یا هبه که البته «شرط عوض» در آن ممکن بوده و بدیهی است که این شرط ماهیت غیر معوض بودن آن را تغییر نمی‌دهد همانند آنکه شخص دیگری را بگوید من کتابم را به شما هبه می‌کنم به این شرط که شما هم قلم خود را به من هبه نمایید که در این حالت عقد هبه و ماهیت آن غیر معوض بوده و لذا حق حبس ایجاد نخواهد شد بلکه برابری ارزش کتاب و قلم نیز ضروری نمی‌باشد.

عقود معوض دارای دو ویژگی می‌باشند، یکی آنکه می‌بایست بین عوض و معوض حالت تقابل و هم­سنگی وجود داشته باشد یعنی می‌بایست ارزش آنها با یکدیگر تعادل داشته باشند والا یک طرف زیان خواهد دید و موجب بروز خیار غبن خواهد شد و دیگر آنکه، طرفین دارای حق حبس هستند یعنی هر یک از طرفین می‌توانند بگویند تا شما به تعهد خود عمل نکنید من نیز به تعهد خود عمل نخواهم کرد که در صورت بروز اختلاف بین طرفین، دادگاه رفع اختلاف می‌کند ولی عموماً در هنگام تنظیم قرارداد برای تسلیم ثمن و تحویل مبیع توافقاتی حاصل و در قرارداد تصریح می‌گردد.

بخش چهارم ـ تقسیم عقد به رضایی و تشریفاتی

عقد رضایی: عقدی است که به صرف توافق قصد و رضای طرفین و بدون تشریفات خاصی (از قبیل لفظ خاص یا تنظیم سند) بوجود آید. مانند بیع اموال منقول همانند آنکه مثلاً برای خرید یک بطری شیر صرفاً وجه پرداخت می‌شود و شیر تسلیم می‌گردد و این عقد تابع هیچ تشریفاتی نبوده و چه بسا طرفین معامله بدون صحبت کردن با یکدیگر نسبت به انجام معامله اقدام نمایند همانند آنکه شخصی با پرداخت وجه، روزنامه مورد نظر را از پیشخوان روزنامه فروشی بردارد (بیع معاطاتی).

عقد تشریفاتی: عقدی است که علاوه بر قصد طرفین نیازمند اقدام یا تشریفاتی دیگری باشد مانند بیع اموال غیر منقول که مستلزم تنظیم سند رسمی است. یا عقد اجاره املاک موضوع قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1376 که مستلزم انعقاد قرارداد کتبی اعم از رسمی یا عادی بوده و در صورت عادی بودن ضروری است که قرارداد علاوه بر امضاء طرفین به امضاء دو نفر شاهد مورد وثوق ایشان برسد.

عقد عینی: عقدی است که قبض موضوع عقد، شرط صحت یا تحقق آن باشد مانند عقد وقف، رهن، حق انتفاع، هبه، بیع صرف به این معنا که تا مورد معامله به قبض و تصرف داده نشده باشد عقد محقق نگردیده است.

بخش پنجم ـ تقسیم عقد به لازم و جایز

عقد لازم: عقدی است که هیچ یک از طرفین نمی‌توانند بنا به اراده شخصی آنرا منحل نمایند مگر در موارد خاصی که قانون اجازه آنرا داده باشد و این عقد با فوت و جنون و سفه هر یک از طرفین از بین نمی‌رود. همانند عقد بیع و اجاره، وقف و صلح که پس از انعقاد معامله هیچ یک از طرفین حق انحلال آنرا ندارند مگر در مواردی که به حکم قانون یا حسب شرایط قراردادی اختیار فسخ معامله را داشته باشند. لازم به ذکر است طرفین معامله با تراضی یکدیگر حق انحلال عقد واقع شده را دارند که اصطلاحاً به آن اقاله گفته می‌شود. مع­الوصف پس از انعقاد معامله فوت و جنون و سفه هریک از طرفین یا دو طرف معامله موجب انحلال عقد لازم نمی‌گردد و آثار و تبعات این عقد برای وراث و قائم مقام قانونی ایشان قابل اجرا خواهد بود.

عقد جایز: عقدی است که هریک از طرفین می‌توانند بنا به اراده شخصی آنرا منحل نمایند و در این خصوص نیازی به توافق با طرف مقابل نبوده و این عقد با فوت و جنون و سفه هر یک از طرفین از بین می‌رود همانند عقد وکالت که وکیل می‌تواند هر موقعی که اراده نمود استعفاء نماید و موکل نیز می‌تواند هر وقت تمایل داشت وکیل خود را عزل کند و عقود جایز با فوت و جنون و سفه هر یک از طرفین از بین می‌روند مانند آنکه وکیل یا موکل یا هر دو فوت نمایند.

در صورتی که طرفین عقد جایز تمایل داشته باشند که موکل نتواند در هر زمانی وکیل را عزل نماید، می­بایست مراتب عدم عزل وکیل ضمن عقد خارج لازم شرط شده باشد. البته بایستی یادآوری نمود که گذاردن شرط بلاعزل در عقد جایز ماهیت آن را تغییر نمی‌دهد و در نتیجه با فوت و جنون وسفه طرفین عقد جایز آن عقد از بین می‌رود ولو آنکه شرط بلاعزل بودن در آن درج شده باشد. مع­الوصف در صورتیکه طرفین بخواهند پس از فوت موکل، وکیل بتواند مورد وکالت را انجام دهد می‌بایست علاوه بر تنظیم وکالت­نامه رسمی یک وصیت نامه رسمی نیز تنظیم نمایند.

در خاتمه لازم به ذکر می‌داند برابر ماده 187 قانون مدنی: «عقد ممکن است نسبت به یک طرف لازم باشد و نسبت به طرف دیگر جائز» همانند عقد رهن که بموجب ماده 787 همان قانون: «عقد رهن نسبت به مرتهن جایز و نسبت به راهن لازم است و بنابراین مرتهن می‌تواند هر وقت بخواهد آن را بر هم بزند ولی راهن نمی‌تواند قبل از این که دین خود را اداء نماید و یا به نحوی از انحاء قانونی از آن بری شود رهن را مسترد دارد.»

بخش ششم ـ تقسیم عقد به خیاری و غیر آن

عقد خیاری: عقد لازمی که در آن برای طرفین یا یکی از آنها یا برای ثالثی اختیار فسخ معامله شرط شده باشد را عقد خیاری گویند. در این رابطه لازم به ذکر می‌داند که می‌بایست حتماً مدت حق فسخ معلوم باشد والا هم شرط باطل خواهد بود و هم عقد. مانند اینکه در عقد بیع برای فروشنده یا خریدار یا هر دو نفر حق فسخ عقدرا برای یک ماه تعیین نمائیم که در این حالت در مدت یاد شده،کسی که شرط به نفع وی تعیین گردیده حق فسخ معامله را دارد. عقد خیاری در واقع یکی از اقسام عقد لازم است. نکته حائز اهمیت آنکه مالکیت در عقود خیاری از زمان انعقاد عقد است نه از تاریخ انقضاء خیار. به این معنی که انواع عقود به مجرد انعقاد عقد مالکیت مبیع به خریدار انتقال پیدا می‌کند و خریدار مالک منافع خواهد شد. این عقد نقطه مقابل عقدی است که در آن برای طرفین یا یک طرف و یا شخص ثالثی حق فسخ معامله شرط نشده باشد.

بخش هفتم ـ تقسیم عقد به منجز و معلق

عقد منجز: برابر ماده 189 قانون مدنی عقد منجز عقدی است که تاثیر آن بر حسب انشاء موقوف به امر دیگری نباشد. می‌دانیم که هر عقدی دارای آثاری است که طرفین برای بدست آوردن آن آثار به انعقاد عقد اقدام می‌نمایند. مثلاً عقد بیع موجب انتقال مالکیت مورد معامله به خریدار و انتقال مالکیت ثمن به فروشنده می‌گردد که در عقد منجز پس از تمام شدن عقد فروشنده مالک ثمن و خریدار مالک مبیع می‌گردد.

عقد معلق: از مفهوم ماده 189 معلوم می‌شود که عقد معلق عقدی است که تاثیر آن بر حسب انشاء موقوف به امر دیگری باشد. یعنی طرفین عقد می‌توانند بواسطه تعلیق پیدایش آثار عقد را منوط به امری در آینده نمایند. اساساً تعلیق در انشاء (پیدایش اصل عقد) باطل بوده وتنها تعلیق در منشاء (پیدایش آثار عقد) را جایز شمرده‌اند. انحلال عقد را می‌توان معلق بر شرط نمود و چنین شرطی را شرط فاسخ می‌نامند.

تعلیق واقعی در صورتی است که تحقق شرط در آینده احتمالی، نامعلوم و مربوط به حادثه خارجی باشد. مثل آنکه پدری به فرزندش بگوید: «این مال را به تو فروختم به هزار تومان اگر ظرف 3 سال مدرک لیسانست را بگیری» فلذا اگر طرفین عقد، تحقق شرط را در آینده به یقین بدانند، تعلیق بر آن صوری است و نشان می‌دهد که طرفین خواسته‌اند ایجاد دین مدتی به تاخیر افتد مانند آنکه تعهدی موقوف به فرا رسیدن نوروز سال بعد باشد که چون قطعاً نوروز سال بعد فرا خواهد رسید این امر تعلیق واقعی نبوده و البته بین طرفین معتبر و لازم­الاجراست. از یک طرف و از سوی دیگر اگر اثر عقد منوط به امری شود که به حکم قانون از شرایط درستی عقد است، قیدی بر آن افزوده نشده و تاکید بی­فایده‌ای در باب اجرای قانون است. مانند ماده 700 قانون مدنی که مقرر داشته: «تعلیق ضمان به شرایط صحت آن، مثل اینکه ضامن قید کند که اگر مضمون عنه مدیون باشد، من ضامنم، موجب بطلان آن نمی‌شود.»

در کتب حقوقی تشریح شده است که اگر تحقق اثر عقد منوط به اراده مدیون شود و به صورت دلخواه درآید مانند آنکه فروشنده بگوید: «قالی خود را به تو فروختم اگر آن را به صرفه تشخیص دهم» و همچنین در مواردی که تعلیق بر امر غیر مقدور یا نامشروع باشد و همچنین در مواردی که عقد بر شرطی معلق شود که با مقتضای عقد مخالف بوده و یا سبب جهل به عوضین گردد باطل است.

در اینکه آثار عقد معلق از زمان حصول شرط جاری می‌شود یا از زمان انعقاد عقد، قانون مدنی صراحتی ندارد و لیکن نظر مشهور آن است که حصول شرط کاشف از اجرای آثار از زمان انعقاد عقد می‌باشد.

بخش هشتم ـ تقسیم عقد به مشروط و مطلق

عقد مشروط عقدی است که در آن از سوی طرفین معامله شرط و شروطی گذارده شده باشد. بطور مثال شرط شده باشد که اگر ثمن معامله در زمان خاصی پرداخت نشود معامله منفسخ شود. یا اگر طرفین در موعد خاصی در دفتر خانه حاضر نشوند مبلغ مقطوعی بعنوان خسارت به طرف مقابل پرداخت نمایند.

چه عقودی معین و چه عقودی نامعین هستند؟

حامد امیری

بدون شک و تردید قسمت بزرگی از مسائل حقوقی به عقود و قراردادها اختصاص داده شده است. و به طور حتم همه ما با هر نوع زندگی و کسب و کاری با عقود و قراردادها سر و کار داشته ایم و چه بسا در مورد آن به سوالاتی برخورده ایم ولی دانش کافی برای پاسخ به ان نداشتیم.

عقود و قرارداد ها دارای دسته بندی های مختلف از حیث های گوناگون هستند اما از مهم ترین این دسته بندی ها، تقسیم بندی عقد به دو نوع عقود معین و نامعین است. که در این مقاله با بهره گیری از دانش حقوقی وکیل پایه یک قراردادها در اصفهان سعی داریم به توضیح هر یک بپردازیم.

فهرست موضوعات ( برای مطالعه هر عنوان روی آن کلیک کنید)

عقد چیست؟

پیش از پرداختن به توضیح “عقود معین و نامعین” ، بهتر است با عقد و تعریف آن آشنایی پیدا کنیم. مطابق تعریفی که برای عقد در ماده ۱۸۳ قانون مدنی ارائه شده است، عقد به این معنا است که « یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد » اما این تعریف ارائه شده دارای اشکالاتی است و بهتر آن است که به این شکل تعریف شود :« توافق اراده دو طرف به منظور ایجاد کردن رابطه حقوقی.»

علت بكار بردن واژه طرف در این تعریف آن است كه امکان دارد توافق اراده بین دو یا چند شخص حقوقی یا یك یا چند شخص حقیقی با یك یا چند شخص حقوقی حاصل شده باشد، گذشته از آن رابطه حقوقی در این تعریف یعنی كه موضوع عقد ممکن است انجام دادن یک تعهد و یا انتقال دادن مالی باشد، مثل تعهد یك نجار برای ساختن یك میز یا انتقال مال مثل فروش آپارتمان.

باید گفت که هر فردی به سبب اراده آزادی که دارد، می تواند برای خود تعهد و برای دیگری حق ایجاد کند . در نتیجه هر عقد دو شرط اساسی دارد:

۱ – بر اثر توافق دو یا چند اراده حاصل می شود.
۲ – نتیجه و منظور از توافق، ایجاد نمودن تعهد است.

عقد دارای دسته بندی های زیادی است از جمله:

– عقد لازم و جایز
– عقد معلق و منجز
– عقد رضایی و عینی و تشریفاتی
– عقد عهدی و تملیکی
– عقد معوض و غیر معوض
– عقد خیاری و…

چه عقودی معین و چه عقودی نامعین هستند

منظور از عقود معین چیست ؟

به عقدی عقد معین گفته می شود که قانون برای آن نام مشخصی درنظر گرفته باشد. زیرا این نوع از عقود در جامعه بیشتر کاربرد دارند، به همین جهت قانون گذار برای آن ها نام مشخصی گذاشته و قواعد و مقرراتی که به آنها مرتبط است را ذکر کرده است تا مانع از ایجاد اختلاف در آنها شود.

عقودی از قبیل عقد بیع، عقد معاوضه، عقد اجاره، عقد قرض، عقد صلح ، عقد جعاله ، عقد هبه ، عقد عاریه و … همکی در دسته عقود معین قرار دارند و شرایط و ضوابطشان به نحو تفصیل در قانون قید شده است.

عقود نامعین چیست؟

وکیل قراردادها در اصفهان ذکر می کند علاوه بر عقود معین که دارای قوانین خاص در قانون هستند قراردادهایی در قانون وجود دارد که عنوان و مقررات خاصی در قانون ندارند، به این نوع از عقود، عقد نامعین گفته می شود.

اما از جهت شرایط صحت معامله که در مقاله ای با همین عنوان در مورد آن به طور مفصل صحبت کردیم، عقود نامعین تفاوتی با عقود معین نداشته و هر دو باید دارای این شرایط عمومی باشند تا صحیح به حساب آیند.

برای انعقاد چنین عقودی به دلیل آن که افراد آزادی اراده بیشتری دارند، لازم نیست جهت انعقاد عقد، در قانون نام خاصی را جستجو کنند و همین که قرارداد مزبور دارای شرایط عمومی باشد، صحیح است.

عقود معین و نامعین چه تفاوتی دارند؟

یکی از مهم ‌ترین و بارزترین انواع عقود تفاوت هایی که میان عقد معین و عقد نامعین وجود دارد به گفته حامد امیری وکیل حقوقی ، معین بودن شرایط صحت عقد معین در قانون است.

به بیان بهتر عقد نامعین فقط لازم است با شرایط اساسی و عمومی صحت معامله مطابقت داشته باشد و اگر دارای این شرایط باشد ، قرارداد درست است.

لیکن در عقد معین جدا از آن که باید شرایط عمومی و اساسی معامله وجود داشته باشد ، ضروری است که شرایط و مقرراتی که منحصر همان عقد است و در قانون بیان شده را هم دارا باشد. به طور مثال حق شفعه مقرره ای است که فقط در عقد بیع وجود دارد.

تفاوت دیگر این دو نوع عقد این است که چنانچه در عقد معین تکلیف موضوعی مشخص نشده باشد، مثلا در عقد بیع مکان تحویل کالای خریداری شده تعیین نشده باشد ، این امکان وجود دارد که به قانون مراجعه کرده و مواد آن را تفسیر کرد و با در نظر داشتن اراده دو طرف عقد ، تکلیف آن موضوع را مشخص کرد.

لیکن در عقد نامعین، به این خاطر که مطابق سلیقه دو طرف انعقاد می یابد و در قانون حکم خاصی ندارد ، چنانچه تکلیف موردی معین نشده باشد ، باید با عنایت به قرارداد و انگیزه طرفین، موضوع را بررسی کرد.

تشخیص عقد معین از عقد نامعین

ممکن است دو نفر با یکدیگر عقدی منعقد کنند اما به تصوری اشتباه نام دیگری بر روی آن بگذارند. و این احتمال وجود دارد که افراد در شناسایی عقد معین از عقد نامعین دچار اشتباه شوند.

اما دادرس یا قاضی موظف هستند که با عنایت به نوع تعهد و تکلیف بوجود آمده از قصد و نیت طرفین برای انعقاد عقد آگاهی یابند و نام صحیح عقد را مشخص کنند.
دلیل این که وظیفه قاضی تشخیص نوع عقد است این است که ممکن است افراد قراردادی ببندند و نام آن وکالت بگذارند مثلا فرد به طرف مقابل بگوید بعد از مرگم تو وکیلی که فلان کار را انجام دهی، در حالی که این قرارداد وصایت است و آثار آن با وکالت متفاوت است. در نتیجه تشخیص نام درست عقد اهمیت دارد و در صورت بروز اختلاف تشخیص آن بر عهده دادگاه است

چند نمونه از عقد معین

عقد بیع

عقد بیع همان خرید و فروش است. در عقد بیع به مورد معامله اصطلاحاً «مبیع» و به مبلغی که در مقابل آن دریافت می شود «ثمن» گفته می شود، به طور مثال در فروش اپارتمان به مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان، مبیع آپارتمان و ثمن ۵۰۰ میلیون تومان است.

در ماده ۳۳۸ قانون مدنی عقد بیع بدین صورت تعریف شده است:«بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم».
پس عقد بیع یک عقد تملیکی است به این معنا که باعث می شود مالکیت مبیع از فروشنده به خریدار و مالکیت ثمن از خریدار به فروشنده انتقال پیدا کند. به علاوه بیع در دسته عقود معوض است به عبارت دیگر به طرف معامله چیزی به صورت مجانی داده نمی شود چون اگر چنین باشد دیگر عقد بیع نخواهد بود.

عقد معاوضه

طبق ماده ۴۶۴ قانون مدنی «معاوضه عقدی است که به موجب آن، یکی از طرفین مالی می دهد به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ می کند؛ بدون ملاحظه این‌ که یکی از عوضین، مبیع و دیگری ثمن باشد.»
در نتیجه از ماده فوق درمی یابیم که عقد معاوضه مثل بیع تملیکی و معوض است اما دیگر در آن مبیع و ثمن وجود ندارد.

عقد اجاره

همانطور که می دانید اجاره به عقدی گفته می شود که یک طرف، منافع عین مال خود را در برابر گرفتن مبلغی برای مدت معینی به تملیک طرف مقابل در می آورد. به دیگر بیان بدون آن که تغییری در مالکیت عین بوجود بیاید آن را در اختیار طرف مقابل که مستاجر نام دارد، می گذارد.

عقد قرض

ماده ۶۴۸ قانون مدنی در تعریف عقد قرض میگوید:« قرض عقدی است که به موجب آن احد طرفین, مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک می کند که طرف مزبور مثل آنرا از حیث مقدار و جنس و وصف رد نماید و در صورت تعذر رد مثل , قیمت یوم الرد را بدهد.»
پس به بیان ساده تر ﻋﻘﺪى اﺳﺖ ﻛﻪ یکی از طرفین، مقدار مشخصی از ﻣﺎل ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻃﺮف دﻳﮕﺮ می دهد با این شرط ﻛﻪ او مثل و یا قیمت آن را برگرداند. البته قیمت از روزی که قرض گیرنده تمایل به بازپرداخت قرض را دارد حساب می شود.

عقد صلح

صلح در معنای لغوی یعنی آشتی، دوستی، توافق و سازش، در اصطلاح حقوقی نیز در معنای تراضی، تسالم و توافق بر امری اعم از تملیک عین یا منفعت یا اسقاط دین یا حق بکار رفته است.
به موجب ماده ۷۵۲ قانون مدنی: «صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود یا جلوگیری از تنازع احتمالی در مورد معامله و غیر آن واقع شود.»
رفع تنازع موجود یعنی اختلافی بوجود ‌آمده و دعوایی اقامه شده ولی طرفین می توانند با صلح آن راپایان دهند. اولین وظیفه قاضی دادگاه در شروع به رسیدگی، دادن پیشنهاد صلح به طرفین است.

عقد جعاله

«جعاله» در لغت یعنی مزدی است که در مقابل انجام دادن کاری قرار داده می ‌شود. کسی که انجام دادن کاری را می خواهد حاعل، مسی که آن کار را انجام می دهد عامل و به مزو آن جُعل گفته می شود.

ماده ۵۶۱ قانون مدنی در تعریف جعاله مقرر کرده: «التزام شخصی به ادای اجرت معلوم در مقابل عملی اعم از این که طرف، معین باشد یا غیرمعین.»

در عقد جعاله ، شخص جاعل خود را ملزم می‌كند كه اکر آن کار معین از جانب عامل صورت گرفت، به او مزد یا جعل بدهد. مثلاً فردی حیوان خانگی خود را گم می کند، اعلام می ‌کند که هر كس حیوان گمشده او را پیدا کند، مبلغی مشخص دریافت خواهد کرد.

در صورت تمایل به دریافت مشاوره عقود مختلف با موسسه حقوقی حامد امیری می توانید از طریق مشاوره فوری یا اخذ نوبت از سامانه رزرو نوبت مشاوره آنلاین اقدام نمایید .

این مقاله را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

این مطلب توسط حامد امیری وکیل پایه یک دادگستری نگاشته شده است. برای مشاوره حقوقی با ایشان دکمه زیر را کلیک کنید.

انواع عقد

انواع-عقود موسسه حقوقی هلدینگ سلام

عقود انواع مختلفی دارد که در این مقاله قصد داریم، برخی از آنها را بررسی کنیم.

عقود معوض: در عقود معوض نوعی تعادل و تقابل در ارزش تعهد وجود دارد. در واقع یکی از طرفین در ازای چیز دیگر، معامله را انجام می‌دهد. برای مثال عقد بیع که در آن فروشنده در مقابل مورد معامله، ثمن معامله را دریافت می‌کند. مانند قرارداد خرید و فروش و یا قرارداد اجاره که در مقابل ثمن مالی مورد معامله قرار میگیرد.انواع عقود

عقود غیر معوض: در مقابل عقود غیر معوض وجود دارند که از آن با نام قرارداد مجانی نیز یاد می‌شود، که در آن تعهد از جانب یکی از طرفین قرارداد می‌باشد در واقع ارزش و تعادل بین طرفین در معامله یکسان نیست. برای مثال یکی از طرفین در مقابل چیزی که به طرف مقابل می‌دهد یا چیزی دریافت نمی‌کند و یا ارزشی معادل آن ندارد.

عقد رضایی: در عقود رضایی تشریفاتی وجود ندارد و طرفین معامله هر دو به انجام آن رضایت دارند. این رضایت باید به نوعی اعلام گردد اما نیازی به تنظیم سند خاصی ندارد که در مقابل عقد تشریفاتی وجود دارد که در واقع قراردادی است که نیازمند تشریفات خاص و یا تنظیم سند و به کار بردن الفاظ معین است.

عقد معلق و منجز: عقد معلق عقدی است که طرفین قرارداد واقع شدن آن را موقوف به امر دیگری می‌کنند. با استناد به ماده 189 قانون مدنی اگر عقد برای واقع شدن نیازمند امر دیگری نباشد آن عقد منجز و اگر واقع شدن آن موقوف به امر دیگری باشد عقد معلق می‌باشد.

موسسه حقوقی هلدینگ سلام با همکاری وکلا و مشاورین کارآزموده و مجرب، آماده ارائه خدمات و مشاوره تخصصی حقوقی می‌باشد.

اقسام عقود و ایقاعات

اقسام عقود و ایقاعات

انواع عقود
قانون مدنی، از دیر باز عقودی را که مورد نیاز عمومی مردم بوده است تحت عنوان "عقود معینه" موضوع بحث قرارداده است و شرایط درستی و آثار آن را به تفصیل بیشتر ارائه می کند. لیکن هرگز نمی توان قالب های قانونی همه قراردادها را بی نیاز از دسته انواع عقود بندی عقود دانست. بنابراین قراردادها بر حسب شرایط انعقاد و نوع تعهداتی که از آنها ناشی می شود به انواع گوناگون تقسیم شده اند.

الف- عقد معین و غیر معین
گروهی از قراردادها هستند مثل: بیع، اجاره، رهن، قرض، صلح، که در قانون مدنی نام خاص دارند. در واقع قانونگذار شکل و قالب بسیاری از این معاملات را معین نموده و برای هرکدام آثار و احکام و قواعدی را مشخص نموده است.
بنابراین شرایط و آثار آنها، نحوه تشکیل، انحلال و فسخ ارادی و انحلال قهری آنها را قانون معین کرده است. البته لازم به ذکر است که اولاً: گاهی افراد می‎توانند قرارداد خود را بر چند عقد استوار کنند مانند اینکه اشخاصی یک شرکت تجاری تشکیل دهند که یکی از آنها منافع محلی را به عنوان آورده خود می گذارد که چنانچه استفاده از آن رایگان باشد امانت، و اگر مال‎الاجاره ای دریافت کند عقد اجاره است. در صورتیکه برخی تخصص خود را در اختیار شرکت قرار دهند عقد اجاره اشخاص (مشمول قانون کار) محقق می‎شود. همچنین ممکن است برخی اعضا ماشین آلات یا سخت افزاری دیگری را در اختیار بگذارند که عقد اجاره اشیاء لقب دارد. ثانیاً: در پاره ای موارد می‌توان قرارداد را به‎گونه ای تنظیم نمود که ضمن رعایت موازین قانونی به تأمین نظرات طرفین آن نیز منجر شود. از جمله مصادیق آن شرط حق مسکن، اشتغال و تحصیلات برای زوجه حین تنظیم سند ازدواج یا مثلاً در عقد اجاره، می‌توان هزینه‌ها و مخارجی که برای امکان استفاده مستأجر از مال مورد اجاره ضروری بوده و بر عهده مالک می‌باشد (تعمیرات کلی و اساسی) را با توافق بر عهده مستأجر گذاشت.
بنابراین در عقود معین ضرورتی ندارد که تمام حقوق و تکالیف در قرارداد ذکر شود. همین که هر یک از طرفین سکوت کند یعنی تمام آثار و شرایطی را که قانون مدنی برای آن عقد معین کرده پذیرفته است. زیرا قانونگذار این حقوق و تکالیف را در قانون مشخص و آنچه لازم بوده پیش بینی کرده است.
عقود غیر معین، عقودی هستند که در قانون نام خاص ندارند و قانونگذار هم شرایط و آثار آن ها را در قانون به طور خاص بیان نکرده است. بنابراین شرط و آثار این عقود بر اساس دو عامل است: الف) قواعد عمومی قراردادها ب) اصل حاکمیت اراده یعنی اصل آزادی قراردادی. مانند قرارداد مربوط به انتشار کتاب، انتقال سرقفلی، اخذ مشاوره که به هر شکل بسته می شود.
النهایه، گاهی ممکن است برخی از قراردادهای نامعین، ترکیبی از چند عقد معین باشد. فی المثل قرارداد اقامت در هتلی متشکل از قرارداد اجاره، خرید غذا و استفاده از خدمات استخر و سونا و خشکشویی، باشد.
بنابراین برخی اوقات طرفین برای انجام دادن معاملات و ایجاد قراردادهای خود مجبور نیستند فقط از آن شکل و معاملاتی که فوقاً اشاره شد، تبعیت کنند. بلکه در مواردی مانند قراردادهای پیمانکاری از قبیل تهیه تیزرهای تبلیغاتی، می‌توانند آزادانه و جدا از هرگونه محدودیتی معاملات خود را آن‌گونه که می‌خواهند انجام دهند و هر آثاری که تمایل دارند تا جاییکه مخالف قانون نباشد، در معاملات خود ایجاد نمایند.

ب- عهدی و تملیکی
عقد عهدی؛ عقدی است که به موجب آن یک طرف متعهد انجام کاری شود مانند نصب درب و پنجره در آپارتمانی که در مقابل دریافت اجرتی صورت می‎پذیرد. یا وکیل در قبال دریافت حق الوکاله متعهد به انجام مورد وکالت می‎شود.
عقد تملیکی؛ عقدی است که موجب انتقال مالکیت عین یا منفعت از شخصی به شخص دیگر می گردد مانند عقد بیع که موجب انتقال مالکیت مورد معامله از فروشنده به خریدار می گردد و یا عقد اجاره که موجب انتقال مالکیت منافع عین مستاجره از موجر به مستاجر می گردد.

ج- معوض و غیر معوض
عقد معوض؛ عقدی است که انتقال مال یا تعهد از ناحیه طرفین باشد، عقدی است که هر یک از طرفین در ازاء چیزی که می دهد چیز دیگری می گیرد مانند عقد بیع که فروشنده در ازاء انتقال مالکیت مورد معامله عوض آن یعنی ثمن معامله را دریافت می کند و یا مانند عقد اجاره که موجر در ازاء انتقال مالکیت منافع عین مستاجره به مستاجر عوض آن یعنی اجاره بها را دریافت می کند.
عقد غیر معوض؛ عقدی است که انتقال مال و یا قبول تعهد فقط از یک طرف و به نفع دیگری صورت گیرد مانند عاریه که عبارت از عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین به طرف دیگر اجازه می‎ دهد که از عین مال او به طور رایگان استفاده شود. مانند اینکه شخصی خودرو یا کتابی را در اختیار دوستش می‎گذارد تا مورد بهره برداری قرار گیرد.

د- رضایی و تشریفاتی
عقد رضایی؛ عقدی است که به صرف توافق دو قصد و بدون تشریفات خاصی از قبیل لفظ خاص یا تنظیم سند به وجود آید. مانند استفاده از سرویس حمل و نقل عمومی با ایستادن در ایستگاه اتوبوس و کشیدن کارت مترو و یا خرید و فروش مال منقول مثل اینکه برای خرید یک عدد نان صرفاً وجه پرداخت می شود و نان تسلیم می گردد و این عقد تابع هیچ تشریفاتی نبوده و چه بسا طرفین معامله بدون صحبت کردن با یکدیگر نسبت به انجام معامله اقدام نمایند همانند آنکه شخصی با پرداخت وجه، آنرا از پیشخوان نانوایی بردارد که اصطلاحاً به بیع معاطاتی (عملی) معروف است. در این ارتباط ماده ۱۹۳ قانون مدنی مقرر می‎دارد "انشاء معامله ممکن است به وسیله‌ عملی که مبّین قصد و رضا باشد مثل قبض و اقباض حاصل گردد مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد." از جمله موارد استثنا شده عقد نکاح است که بر حسب ماده ۱۰۶۲ قانون مدنی: «نکاح واقع می‌شود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید». یعنی حتماً به لحاظ حقوقی باید صیغه عقد ازدواج بیان شود و ایجاب و قبول باید لفظی باشد.
با این توصیف از نظر قانون مدنی از توافق فروشنده و خریدار در ثمن، قیمت و مبیع مالی که قصد فروش آن را دارند ، به محص اینکه فروشنده بگوید: فروختم و خریدار بگوید خریدم، عقد ایجاد می شود و آثار خود را که انتقال مالکیت است ایجاد می شود و آثار خود را که انتقال مالکیت است، ایجاد می کند. بنابراین اگر بعد از عقد قیمت مال کم و زیاد شود، این تغییر قیمت در مال انتقال گیرنده (خریدار) ایجاد می شود.
البته نظر به اینکه نقل و انتقال اموال غیر منقول از نظر قوانین ثبتی تابع تشریفات خاصی می باشد، شخصی مالک شناخته می شود که سند رسمی به نام او صادر شده است.
هم چنین لزوم ثبت ازدواج، این عقد را جزو عقود تشریفاتی قرار می‎دهد زیرا بر اساس ماده ۶۴۵ قانون مجازات اسلامی" به منظور حفظ کیان خانواده ثبت واقعه ازدواج دائم، طلاق و رجوع طبق مقررات الزامی است. چنانچه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی مبادرت به ازدواج دائم، طلاق و رجوع نماید، به مجازات حبس تعزیری تا یک سال محکوم می‎گردد."
در فلسفه آن می‎توان گفت از آنجاییکه هدف از ازدواج علاوه بر تقویت جنبه های اخلاقی و تحکیم مبانی مذهبی، حفظ و تداوم نسل بشر است، بنابراین یکی از مسائل مهم در مسأله ازدواج اثبات آن است که بدین ترتیب راه هرگونه تردید و شک در وقوع ازدواج و انتساب فرزندان ناشی از آن به پدر و مادر شرعی آنها بسته می‎شود.
از موارد دیگری که علاوه بر قصد طرفین نیازمند اقدام یا تشریفاتی است رعایت برگزاری مناقصه و مزایده در دستگاههای اجرایی و نیز معاملات راجع به املاک و مستغلات، هبه نامه، صلحنامه، و شرکتنامه است که طبق ماده 46 و 47 قانون ثبت اسناد و املاک باید به صورت رسمی به ثبت برسد و الاّ نزد مراجع اداری و قضایی فاقد اعتبار است. به‎ علاوه در مواردی مانند انتقال سرقفلی اگر صاحب حق بخواهد از امتیاز قانونی آن از جمله تجویز انتقال به دیگری، بهره‎مند شود باید الزاماً با سند رسمی صورت پذیرد.

ه- لازم و جایز
عقد لازم عقد غیر قابل گسستی است که هیچ یک از طرفین حق بهم زدن آن را ندارد و با فوت و جنون و سفه هر یک از طرفین از بین نمی رود. بنابراین آثار و تبعات این عقد برای وارث و قائم مقام قانونی ایشان قابل اجرا خواهد بود، مگر در موارد استثنایی مانند تراضی طرفین، که قانون حق به هم زدن آن را داده است.
عقد جایز عقدی است که هریک از طرفین بتواند هر وقت بخواهد آن را فسخ کند. از جمله موارد آن، عقد وکالت است که وکیل هر موقع بخواهد می‌تواند استعفا دهد و موکل نیز هر وقت بخواهد می‌تواند وکیل را عزل کند.
البته عقد جایز را می‌توان به صورت شرط در ضمن عقد لازم قرار داد و اثر عقد لازم را بر آن هموار ساخت مانند اینکه شخصی آپارتمانی را به دیگری می‎فروشد و حین آن شرط می‎کند که خریدار برای انجام کاری، وکیل وی شود یا زن هنگام عقد نکاح جهت اختیار طلاق، وکالت می‎گیرد. یعنی مادامی که عقد اصلی باقی است، هیچ یک از طرفین نمی‌توانند عقد جایز را بهم بزنند.
با این توصیف اصل اولي و مسلم در رابطه با تنظيم قراردادها اين است كه طرفين بايد مفاد قرارداد را رعايت نمايند و بدیهی است که شخصی که اقدام به عهد شکنی نماید، منطقاً مورد مزمّت قرار مي گيرد. اما ساختمان انعقاد بعضي از عقود ممكن است به گونه اي طرح ريزي شده باشد كه از همان ابتداء شالوده و استحكام الزام آوری نداشته باشد. این حق از نظر قانونی نیز به رسمیت شناخته شده که طرفين آزاد هستند كه تعهدات قراردادی را به پايان برسانند و یا اختیار دارند هر کجا که مایل بودند از ادامه آن خودداری کنند و به رابطه حقوقي فيمابين پايان دهند که موسوم به عقد جايز مي باشند.
قانون مدني در ماده 186 در تعريف اينگونه عقود بيان مي دارد” عقد جايز آنست كه هر يك از طرفين بتواند هر وقتي بخواهد فسخ كند " عقودي مثل وكالت ماده 656 قانون مدنی، عاريه ماده 638 قانون مدنی، وديعه ماده 611 قانون مدنی و مضاربه ماده 550 قانون مدنی جائز هستند.
لازم به ذكر است كه عقد ممكن است نسبت به دو طرف قرارداد جايز باشد مانند عقد وكالت و نسبت به يك طرف قرارداد لازم و نسبت به طرف ديگر جايز باشد يعني در اينجا فقط يك طرف است كه مي تواند هر زمان خواست آن را بهم بزند. از اينگونه عقود مي توان عقد رهن را مثال آورد زيرا به موجب ماده 787 قانون مدنی: ”عقد رهن نسبت به مرتهن جايز و نسبت به راهن لازم است و بنابراين مرتهن مي تواند هر وقت بخواهد آن را بهم بزند ولي راهن نمي تواند قبل از اينكه دين خود را ادا نمايد و يا بنحوي از انحاء قانوني از آن بري شود رهن را مسترد دارد." به طور مثال الف به ب بدهکار است که در قبال آن خانه خود را در رهن او می‎گذارد که اگر نتوانست بدهی اش را بدهد، ب با فروش خانه طلب خود را وصول کند. در این مثال ب می‎تواند عقد رهن را برهم زند زیرا نسبت به وی جایز است، لیکن الف نمی تواند چون بدهکار است و عقد نسبت به او لازم است. به عبارت دیگر و به بیان حقوقی در عقد رهن شخص طلبكار كه همان مرتهن است هر زمان كه خواست مي تواند عقد رهن را فسخ نمايد و تسلط خود را از عين مرهونه ب دارد اما بدهكار كه همان راهن است تا زماني كه دين خود را پرداخت ننمايد قادر به استرداد عين مرهونه نمي باشد.
ایقاعات
ایقاع نوعی عمل حقوقی است که فقط با اراده یک نفر انجام می‌شود و برخلاف عقد یا قرارداد به توافق دو یا چند اراده نیاز ندارد. مهمترین انواع ایقاع طلاق، رجوع شوهر، حیازت مباحات یعنی آبادسازی اموال بی‌صاحب، فسخِ قرارداد، اعراض به معنای رویگردانی از مالکیت بر اموال مانند رها کردن کالایی در کنار سطل زباله، می‎باشد.
همان‌طور كه بحث شد، در عقود شاهد رابطه‌ای دوطرفه هستيم، به نحوی‌كه يك طرف خريدار و يك طرف فروشنده قرار دارد يا اينكه يك طرف صلح می‌كند و طرف مقابل قبول می‌كند. هم چنین مواردی مانند قرض، رهن، صلح، ضمان، حواله، کفالت، ودیعه، عاریه، وکالت، سبق و رمایه، جعاله، شرکت، مضاربه، اجاره، مزارعه، مساقات، هبه، وقف خاص، وصیت، نکاح را نیز شامل می‎شود.
لیکن ايقاعات روابط حقوقی و همچنين روابط مالی هستند كه به شكل يك‌‌طرفه صورت می‌پذيرد، به اين نحو كه فردی داوطلبانه از حق خود صرف‌نظر می‌كند و اجازه تصرف در اموالش را صادر می‌كند، مانند وقف كه به صورت يك طرفه است و صرفاً به اين مسئله نياز دارد كه صاحب مال اين عمل را صورت دهد.
هم چنین نكاح را عقد و طلاق را ایقاع می گویند، یا قرض دادن و قرض گرفتن که نوعی عقد تلقی می‎شود، چنانچه قرض دهنده بدهکار را از دین ابراء نماید یعنی طرف خود را برئ الذمّه کند، این عمل را ایقاع ‎نامند. به علاوه وصیت تملیكی (یعنی مالی پس از فوت موصی به مالکیت موصی‎له در آید) و نیزطلاق جزو ایقاعات است.

منظور از وکالت کاری چیست؟
این نوع وکالت ها معمولاً در مواردی به اشخاص دیگر اعطاء می شود که اقدام برای اخذ سند یا اخذ پروانه احداث بنا یا پایان کار یا حضور در اداره ثبت جهت اخذ صورتجلسه تفکیکی و حضور در سایر ادارات لازم می‌آید. به عبارت دیگر هدف از اعطاء این گونه وکالت‌ها پیگیری امور مربوط به ملک و بنا از مراجع ذیربط است بدون آنکه قصد انتقال انواع عقود مالکیت و اخذ وجه و…در نظر گرفته شده باشد.

منظور از وکالت معاملاتی چیست؟
این نوع وکالت‌ها معمولاً در مواردی اعطا می‌شود که مالک قصد انجام معامله و واگذاری ملک یا حقوق راجع به آنرا به دیگری از طریق وکیل داشته است. عرف براین است که در این امور وکالت به صورت تام و بلاعزل و با اختیار توکیل داده می‌شود و معمول است که معاملات با اسناد عادی با اعطاء وکالت رسمی به صورت فوق همراه می شود.

عقد صلح چیست و در مورد انواع صلح و فواید آن بیشتر بدانید

عقد صلح چیست و در مورد انواع صلح و فواید آن بیشتر بدانید

صلح در لغت به معنای آشتی، توافق، سازش و مواردی از این قبیل است. در حقوق و قوانین موضوعه عقد صلح یکی از عقود معین محسوب می شود. عقود معین به آن دسته از عقود می گویند که شرایط و اوصاف آن در قانون ذکر شده باشد. قانونگذار تعریفی از عقد صلح بیان نکرده است و فقط در ماده 752 قانون مدنی اینگونه شرح داده شده است:

«صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی، در مورد معامله و غیر آن واقع شود».

پس از آن مواد 753 تا 770 قانون مدنی به توضیح شرایط و ویژگی های این عقد پرداخته است. در جامعه افراد گاه دعاوی خود را از طریق صلح در دادگاه یا دفاتر اسناد رسمی یا به صورت عادی خاتمه می دهند یا گاهی نیز از آن به عنوان جایگزین سایر عقود از جمله بیع استفاده می کنند. استفاده از عقد صلح به عنوان جایگزین سایر عقود معین از جمله بیع، مزایا و معایب متعددی دارد. گاهی به وسیله این عقد می توان از شروط متعدد و پیچیده سایر عقود مثل بیع (خرید و فروش) خلاص شد و گاهی نیز بدون این که مردم بدانند از حقوق و مزایایی که برای سایر عقود در نظر گرفته شده محروم می‌شوند. به عنوان مثال اگر طرفین عقد جایزی مثل عاریه را که در صورت فوت، جنون یا سفه یکی از طرفین از بین می رود و هر یک از طرفین هر زمان که بخواهند می توانند عقد را بر هم زنند، را در قالب عقد صلح منعقد نمایند، عقد لازم شده و امکان موارد پیش گفته مهیا نخواهد بود.

برای انتخاب وکیل حقوقی متخصص و دریافت مشاوره حقوقی از طریق لینک های زیر اقدام نمایید:

انواع صلح

در قانون مدنی عقد صلح به دو دسته تقسیم می شود:

1- صلح در جهت رفع تنازع: صلحی است که در آن طرفین دعوا با یکدیگر تراضی می کنند و به دعوا خاتمه می دهند.
2- صلحی که منتهی به انعقاد معامله می شود: این صلح عقدی است که می تواند جایگزین عقود دیگری مانند بیع، اجاره، عاریه، هبه و ابراء شود، اگرچه شرایط و احکام خاص آن معامله را ندارد. مانند اینکه در بیع برای شریک حق شفعه وجود دارد اما در صلح چنین امکانی وجود نخواهد داشت حتی اگر در مقام بیع واقع شود.

انواع صلح چیست

صلح محاباتی چیست؟

صلح محاباتی به صلحی گفته می شود که بلاعوض باشد و یا عوض آن به میزانی باشد که ارزش آن برابر با مال مورد صلح نباشد. به عنوان مثال شخصی ملک خود را در ازای صد هزار تومان به دیگری صلح می کند.

صلح عمرا چیست؟

در قانون مدنی در خصوص صلح عمری صحبتی نشده است. اما در ماده 41 همان قانون، عمری به معنای حق انتفاعی است که به موجب عقدی از طرف مالک برای شخص به مدت عمر مالک یا شخص ثالثی که می تواند شخص منتفع نیز باشد ایجاد می گردد. برای مثال شخص در قالب عقد صلح ملکی را به فرزندش واگذار می کند اما برای خود یا همسرش یا والدینش حق انتفاع عمرا قرار می دهد به این نحو که تا زمانی که زنده اند بتوانند از این ملک استفاده کنند اما مالکیت آن برای فرزندش می باشد. حتی اگر این ملک به فروش برسد حق انتفاع عمرا برای شخصی که حق عمرا برای اوست باقی خواهد ماند.

صلح خیاری چیست؟

صلح خیاری به صلحی اطلاق می شود که در آن برای مصالح (کسی که مال خودش را صلح می کند) امکان فسخ و بهم زدن معامله وجود داشته باشد. مدت زمانی که مصالح امکان فسخ عقد صلح را دارد می تواند مدت معین مثلا پنج سال باشد و یا می تواند مدت عمر متصالح یا شخص ثالث باشد طوری که اگر متصالح (کسی که مال به او صلح شده است) یا ثالثی که معین گردید فوت نماید عقد صلح باطل شود.

صلح معوض و غیرمعوض چیست؟

صلح معوض به صلحی گفته می شود که دارای عوض است یعنی در مقابل مالی که صلح می گردد متصالح باید ثمن یا مبلغ مشخصی را به مصالح پرداخت کند. صلح غیرمعوض صلحی است که به صورت بلاعوض منعقد می گردد یعنی متصالح در مقابل مالی که به ایشان صلح گردید یا عوضی پرداخت نمی کند و یا عوضی که می پردازد بسیار ناچیز خواهد بود.

شرایط صحت صلح

عقد صلح مانند دیگر عقود دارای شرایطی است که در این قسمت بیان خواهد شد:

1- دو طرف عقد صلح باید اهلیت در انجام معامله و اهلیت در تصرف مال مورد صلح را داشته باشند. یعنی باید عاقل و بالغ و رشید باشند.
2- انعقاد عقد صلح نباید صوری و برای فرار از دین باشد.
3- عقد صلح باید برای امور شرعی واقع گردد.
4- شخص باید مالک مالی باشد که صلح می کند. بنابراین صلح اموال بدون صاحب و همینطور صلح اموال دولتی امکان پذیر نمی باشد.
5- صلح زمانی صحیح است که نسبت به شخص متصالح و همینطور نسبت به مالی که صلح می شود اشتباهی رخ ندهد.

صلح نامه چیست؟

صلح نامه سند و نوشته ای است که در آن شخص مصالح، مال خود را به متصالح صلح می کند. صلح نامه می تواند یک صلح نامه دستی یا صلح نامه عادی باشد و یا می تواند یک صلح نامه رسمی باشد. صلح نامه عادی یا دستی همان است که طرفین صلح خود و یا یک وکیل یا شخص بنگاه دار آن را تنظیم می کنند و تنظیم صلح نامه رسمی در دفاتر اسناد رسمی انجام می گردد. تنظیم صلح نامه چه به صورت عادی و چه به صورت رسمی می تواند تحت عنوان صلح نامه ملکی، صلح نامه سهم الارث، صلح نامه سرقفلی، صلحنامه غیرمنقول، صلح نامه منقول و . باشد.

موارد ابطال صلح نامه

برخی موارد در عقد صلح اگر اتفاق بیفتد موجب ابطال عقد صلح یا صلح نامه تنظیمی می گردد که در این قسمت بیان می شود:

1- در صورتی که طرفین معامله عاقل و بالغ و رشید نباشند.
2- درصورتی که عقد صلح صوری باشد.
3- در صورتی که مال مورد صلح مال مشروع نباشد.
4- در صورتی که مصالح، مالک مال مورد صلح نباشد و اختیاری هم از این حیث نداشته باشد.
5- در صورتی که نسبت به مال مورد صلح یا طرف مصالحه اشتباهی رخ دهد.
6- در صورتی که موضوع صلح وجود خارجی نداشته باشد یا قابل انتفاع نباشد.
7- در صورتی که در صلح نامه جعل یا انکار یا تردید صورت گرفته باشد و این امر ثابت گردد.

فواید صلح چیست؟

هرگاه قصد انعقاد قراردادی را دارید می توانید از عقد صلح به جای بیع، اجاره، هبه و. استفاده کنید. در چنین شرایطی اگر قصد واگذاری ملکی را داشته باشید با عقد صلح این امکان وجود خواهد داشت و ملک به دیگری منتقل خواهد شد اما برخی احکامی که ممکن است بر آن عقود بار شود در عقد صلح وجود نخواهد داشت. به عنوان مثال اگر شما عاریه مالی را از طریق صلح انجام دهید آن قرارداد دیگر یک عقد جایز نیست که هر یک از طرفین هر زمان بخواهید آن را بهم بزنید، بلکه در قالب عقد صلح که یک عقد لازم است آن قرارداد منعقد می گردد و طرفین حق برهم زدن آن را نخواهید داشت. مثال دیگر اینکه وقتی شما مالک سه دانک یک ملکی هستید و به جای بیع (فروش) سهم خود را به دیگری در قالب صلح واگذار می کنید در این معامله دیگر شریک شما نمی تواند از طریق اخذ به شفعه آن معامله را برهم بزند تا بتواند از حق شفعه خود استفاده نماید.

فواید صلح چیست

اعتبار صلح نامه دست نویس

صلح نامه دست نویس یا عادی مانند صلح نامه محضری یا رسمی دارای اعتبار می باشد، اما انواع عقود گاهی در مقام اثبات مندرجات آن و یا امضاهای ذیل آن، ممکن است طرفین معامله درگیر مشکلاتی شوند و یا اینکه نسبت به آن ادعای جعل، انکار یا تردید صورت بگیرد. بنابراین بهتر است تنظیم صلح نامه عادی در حضور شهود باشد و در متن صلح نامه قید گردد که تاریخ تنظیم چه زمانی بوده و طرفین با امضا و اثر انگشت آن را تایید نمایند.

اعتبار صلح نامه بعد از فوت

باتوجه به اینکه عقد صلح یک عقد لازم است و طرفین صلح نمی توانند آن را بهم بزنند و با فوت و جنون و سفاهت فرد قابل بهم خوردن نخواهد بود باید گفت صلح نامه بعد از فوت هر یک از مصالح و متصالح دارای اعتبار خواهد بود، مگر اینکه موارد ابطال را که در مقاله حاضر بیان شده است دارا باشد.

صلح مشروط ملک یا اموال غیرمنقول

صلح زمانی به صورت مشروط واقع می شود که ضمن عقد صلح شرطی قرار گیرد و شرط درج شده در قرارداد نباید مغایر با مفاد مواد 232 و 233 قانون مدنی و ماده 30 قانون دفاتر اسناد رسمی باشد. یعنی نباید انجام آن شرط غیرممکن باشد، نباید در آن منفعتی وجود داشته باشد، نباید نامشروع باشد، نباید مخالف مقتضای عقد صلح باشد، نباید شرط مجهول باشد و نباید مغایر با نظم عمومی و اخلاق حسنه باشد. به عنوان مثال شرط شود که متصالح هرسال یا هر ماه برای مدت معینی مبلغی را به عنوان نفقه به مصالح یا فرزندانش یا وراث آنها پرداخت نماید. بنابراین می توان گفت عقد صلح می تواند به صورت مشروط واقع شود اما در صورت عدم اجرای شرط مندرج در آن عقد صلح دارای اعتبار نخواهد بود.

تفاوت صلح و هبه

1- عقد صلح عقد لازم است و قابل بهم زدن نمی باشد اما عقد هبه عقدی جایز است و قابل رجوع می باشد مگر در موارد ذکر شده در ماده 803 قانون مدنی.
2- عقد صلح یک عقد معوض است اما بلاعوض هم می توان آن را منعقد کرد. هبه یک عقد مجانی است اما می توان آن را با شرط عوض تنظیم نمود.
3- هبه زمانی صحیح است که متهب (کسی که مال به او هبه شده) مال هبه شده را قبض کند اما در صلح این امر شرط صحت آن عقد نخواهد بود.
4- عقد صلح می‌تواند جای دیگر عقود همچون اجاره، بیع و عاریه جاری شود اما عقد هبه مشمول قواعد مخصوص به خود خواهد بود.
5- طرفین صلح باید دارای اهلیت در معامله و تصرف باشند اما در هبه، فقط واهب باید دارای اهلیت در معامله و تصرف باشد.

مقاله پیشنهادی: برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد عقد هبه ، مقاله "عقد هبه چیست و رجوع از هبه در چه صورتی انجام می شود" را مطالعه نمایید.

انتخاب وکیل برای دعاوی مربوط به عقد صلح از سامانه دادیاب

سامانه دادیاب به منظور سهولت دسترسی به وکلا و مشاوران حقوقی متخصص تاسیس گردیده است. شما در این سامانه می توانید از بین وکلای متخصص، وکیل ملکی مورد نظر خود را با در نظر گرفتن سابقه و حق الوکاله تعرفه شده انتخاب نمایید. شما می‌توانید قبل از انتخاب وکیل پایه یک دادگستری از خدمات مشاوره‌ای استفاده نمایید، به همین دلیل دادیاب برای پرسش و پاسخ حقوقی کاربران بخش مشاوره حقوقی رایگان و همچنین برای سوالات تخصصی کاربران و ارائه راهکار تخصصی وکلا بخش مشاوره حقوقی تلفنی با هزینه به صرفه و مناسب را در نظر گرفته است تا با راهنمایی مشاوران، کاربران بتوانند بهترین وکیل و مسیر درست را انتخاب نمایند. در صورت نیاز کاربران برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد رزومه تحصیلی و کاری وکلا و مشاوران می‌توانند به بخش جستجوی وکیل مراجعه نمایند.
جهت انتخاب وکیل برای طرح دعوی حقوقی و مشاور تخصصی خود از لینک‌های زیر اقدام نمایید:

سوالات متداول درخصوص عقد صلح

برای موضوع مطالبه مال الصلح از چه طریقی در سامانه دادیاب مشاوره حقوقی دریافت کنیم؟

شما برای مشاوره درخصوص مطالبه مال الصلح می توانید با شماره " 02146114039 " تماس بگیرید تا پشتیبانان سامانه، مشاوران متخصص این حوزه را به شما معرفی کنند و یا از طریق لینک زیر به بخش مربوطه مراجعه نموده و با بررسی، مشاور مورد نظرتان را انتخاب نمایید.

صلح قطعی ملک چیست؟

صلح قطعی به معنای انتقال و واگذاری ملک به متصالح بدون قید و شرط و بدون هیچگونه محدودیت قانونی می باشد.

چگونه پرونده مطالبه مال الصلح خود را به وکیل متخصص در دادیاب بسپاریم؟

شما برای ارجاع پرونده در خصوص مطالبه مال الصلح می توانید با شماره " 02146114039 " تماس بگیرید تا پشتیبانان سامانه، وکلای متخصص این حوزه را به شما معرفی کنند و یا از طریق لینک زیر به بخش مربوطه مراجعه نموده و با بررسی، وکیل مورد انواع عقود نظر را انتخاب نمایید.

خیار غبن در عقد صلح چگونه قابل اعمال است؟

اگر عقد صلح جهت تنظیم معامله واقع گردد خیار غبن در آن نیز مانند کلیه عقود لازم دیگر، حق فسخ ایجاد خواهد کرد اما اگر در جهت رفع اختلاف و سازش واقع شود خیار غبن در آن قابل اعمال نخواهد بود.

آیا عقد صلح قابل فسخ است؟

عقد صلح یک عقد لازم است و قابل بهم زدن نمی باشد مگر در مواردی که برای طرفین حق فسخ ایجاد گردد و یا اقاله نمایند.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا