شاخص قدرت نسبی

شبکه تلویزیونی فارسی ۱، همیشه آشنایی که برای همیشه فراموش شد
شبکه تلویزیونی فارسی ۱ چگونه شروع شد؟
در تابستان سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت خورشیدی، کسانی که از دیش های گیرنده استفاده می کردند، با آرم و لوگوی شبکه جدیدی مواجه شدند که «فارسی۱» نام داشت و مخاطبان را تشویق می کرد ساعتی از شبانه روز را به دیدن این شبکه اختصاص دهند. کنجکاوی ها برانگیخته شد و این شبکه ی تلویزیونی تازه، خیلی زود گوی سبقت را از انبوه رقیبان آن ور آبی اش ربود.
مزیت های نسبی شبکه فارسی۱ نسبت به دیگر شبکه های فارسی ماهواره ای کم نبود. آنها عموماً در کالیفرنیا مستقر بودند و حال و هوای عمومی شان، آمریکایی/ ایرانی بود، حال آنکه این شبکه در دبی مستقر بود و مهمترین هدفش پخش در محدوده ی خاورمیانه و جذب مخاطبان ساکن در ایران، افغانستان و تاجیکستان تعریف شده بود. شبکه های تلویزیونی فارسی، با شدت هرچه تمام متمرکز بر امور سیاسی، مباحث خبری و مبارزات و انتقادات حزبی و جناحی بودند، حال آنکه مخاطب با نگاهی به کنداکتور فارسی۱ درمی یافت، با یک تلویزیون سرگرم کننده و شاد سر و کار دارد.
مهمترین حجم پخش برنامه، به سریال هایی با محتوای درامی و رمانتیک اختصاص داشت، که مدتی بعد چند سریال پلیسی و جنایی نیز به آنها افزوده شدند. در کنار سریال، تعدادی تاک شو با اجرای سینا ولی الله و برنامه هایی با محتوای حمایت از زنان و آگاه سازی آنها از حقوق فردی و حفظ محیط زیست پخش می شد که به هیچ وجه فشارهای معمول اخبار سیاسی و برنامه های انتقادی را منعکس نمی ساخت. شبکه تلویزیونی فارسی ۱ به سرعت جای خود را در میان خانواده های ایرانی پر کرد و مخاطبان این شبکه به شکلی تصاعدی رو به افزایش گذاشت.
مخاطب های فارسی1 چه کسانی بودند؟
مخاطب، خسته از چون و چراهای سیاسی و اقتصادی، به سراغ فارسی۱ می رفت و فارغ از تشنجات سیاسی و اجتماعی به دنیایی وارد می شد که کلمه ای از درگیری های قدرت در آن گفته نمی شد. دنیای جذاب و خوش آب و رنگ این شبکه، در مدت زمان کمتر از دوسال به چنان حدی از موفقیت رسید که مدیران آن اعلام کردند که امروزه، نیمی از خانواده های ایرانی پای تلویزیون ما نشسته اند. شاید آمار اغراق آمیزی بود، با چاشنی بزرگ نمایی و خودستایی معمول رسانه ای، اما حقیقت آن بود که حالا فارسی۱ میلیونها بیننده داشت و با نگاهی ساده به جامعه ی آماری کوچکی، حتی در شهرهای دورافتاده، می شد از میزان نفوذ و محبوبیت این تلویزیون مطلع شد.
اما این شبکه تلویزیونی از کجا آمده بود؟ بدون شک چنین سرمایهگذاری بزرگ و گرد آوری شاخص قدرت نسبی امکانات فنی و مالی به روز، از عهده ی چند ناراضی سیاسی و تبعیدشدگان هنری ساخته نیست. دفتر اصلی شبکه در کشور امارات متحده عربی و در شهر ساحلی دبی مستقر بود و به شاخص قدرت نسبی لحاظ حقوقی فارسی۱ زیر مجموعه ی شرکت بسیار بزرگ «موبی گروپ» قرار داشت. موبی نیز تحت قرارداد با «استارت هند» بود و صاحب این ساختار عریض و طویل، کسی نبود جز «رابرت مرداک» یهودی استرالیایی ثروتمندی که در جهان ارتباطات شهرت دارد. مرداک، که کارش را از تأسیس روزنامهای کوچک در استرالیا آغاز کرد، با دیدارهای منظم از ایالات متحده، شیفته آن امپراطوری نیرومند شد و به هنگام تحصیل در انگلستان با زیر و بم های جنگ سرد آشنا گشت.
مرداک، در آن دوران، به جایگاه ابرقدرتی آمریکا کاملا معتقد گشت و همین موضوع در تصمیمات مربوط به توسعه شرکتهای رسانهای او تاثیر گذاشت. حالا، در آغاز هزاره سوم، مرداک شصت شبکه رادیویی و تلویزیونی دارد، که به سیزده زبان پرمخاطب جهان برنامه می سازند. دستکم یکصد روزنامه و مجله به نام اوست، از جمله فاکس نیوز، فامس، اسکای نیوز، که سیصد میلیون نفر در دنیا مخاطب رسانه ای مرداک به حساب میآیند. بخش مهمی از مردم دنیا، در بسیار از کشورهای مهم، جهان را آنطور می بینند که مرداک به آنها نشان می دهد و ماجراهای بزرگ را از پنجره ای تماشا می کنند که مرداک برایشان ساخته است. حالا، این سلطان بی تاج و تخت، آمده با «سعد محسنی» استرالیایی افغانی تبار، توافق کرده تا شبکه ای با این ظرفیت و اهمیت در دبی برپا کنند و به موفقیت های بسیار سریعی هم دست یافته اند. سعد محسنی، مدیر و همه کاره ی فارسی۱، متولد قندهار است و در امور داخلی افغانستان صاحب نظر و صد البته موفق شده به رابرت مرداک نامدار ثابت کند با او همسو و هم فکر است و می شود میلیونها دلار به نام سعد، سرمایهگذاری کرد.
شبکه فارسی 1 در چه دورانی ظاهر شد؟
فارسی۱ در دورانی ظاهر شد که سالهای پیدایش قارچ گونه شبکه های تلویزیونی بود. بیش از ده شبکه در آن سالها تاسیس شدند، معروف ترین آنها یورونیوز بود و کلمه. همه ی آنها با چنان سرعتی مخاطب جذب کردند که دولتهای ایران و افغانستان را به واکنش واداشتند. تا جایی که برخی مقامات رسمی، علت موفقیت این شبکه ها را ضعف تلویزیون ملی دانستند و عده ای دیگر خواهان جمع آوری قهرآمیز دیش های ماهواره شدند. این کار هم انجام شد، اما موافقان و مخالفان بسیار داشت و در نهایت نیمه کاره رها شد و گیرنده های ماهواره همچنان به ترک تازی ادامه دادند. مبارزه با فارسی۱ آغاز شده بود. مراجع اداری به مدارس نامه فرستادند تا خطرات دیدن برنامههای این شبکه را به نوجوانان گوشزد کنند. چند پوستر با محتوای مقابله با فارسی۱ تهیه و به در و دیوار دبیرستان ها چسبانده شد. حتی صدا و سیما به تحرک افتاد و سریال هایی خوش آب و رنگ تر از گذشته تولید کرد و کوشید مخاطبانش را یا بهتر بگوییم بازمانده ی مخاطبانش را با هر ترفندی نگه دارد. ارگان رسمی و سطح بالایی چون مجمع تشخیص مصلحت نظام هم موضوع را در کمیسیون تخصصی امنیت بررسی کرد و در نهایت دلیل رشد مخاطبان فارسی۱ را ضعف برنامه سازی رسانه ی ملی دانست. حتی قضات دادگستری و بسیاری اعضای جامعه ی وکلا، در مصاحبه های رسمی محتوای این شبکه را مضر برای خانواده ها و یکی از عوامل طلاقهای سالهای اخیر اعلام نمودند. اما با این همه، شبکه مخاطبان خود را راضی نگه داشته و با افزودن برنامه های آشپزی و اپرا وینفری تنوع بیشتری به بینندگانش عرضه می کرد.
شبکه تلویزیونی فارسی ۱ چرا به پایان راه رسید؟
فارسی۱ پس از هفت سال فعالیت، ناگهان در سال 1395 اعلام نمود، به دلیل مشکلات مالی، از ادامه ی فعالیت ناتوان است و به زودی منحل خواهد شد. این خبر عجیب، واقعاً عملی شد و سینا ولی الله مدیر میانی و مجری شبکه در یکی از شوهای تلویزیونی اش رسماً پایان کار فارسی۱ را به مخاطبان خبر داد و گفت این آخرین برنامه ای است که تحت لوگوی شبکه می بینند. تمام، فارسی۱ به آخر کار رسید.
دلایل متعددی برای این پایان ذکر شده است، از جمله روی کار آمدن دولت های ملی گرا در جهان، مانند دولتهای جدید آمریکا و فرانسه که متعهد و معتقد به ایجاد رفاه داخلی هستند و بودجه ی فعالیت های برون مرزی را به شدت کاهش داده اند. دیگر اینکه، شبکه های اجتماعی، با رشد ناگهانی خود، تلویزیون ها را به چالش کشیده و آنان را تا حد مرگ تضعیف نموده اند و بعضی دلایل حقوقی دیگر. یک آفت آشکار و رایج هم در این شبکه ها متداول شده بود که به ضعف اخلاقی بعضی از کارکنان و حتی مجریان مشهور آنان برمی گشت. هر از چند گاه، یکی از چهره های مهم این شبکه ها، با رسوایی اخلاقی یا مالی مواجه و اخراج یا مستعفی می شد. برای سازمانهای کوچک و جوانی چون یک شبکه ی تلوزیونی، که در طبقه ی بیستم فلان برج تجاری مستقر شده، از دست رفتن یک چهره ی آشنا و مخاطب جذب کن، به منزله ی فروریختن یکی از ستون های تشکیل دهنده است و معمولا نیروی جایگزینی برای آن وجود ندارد. سرمایه های محدود و شکننده مادی و معنوی این شبکه ها، به سرعت فروپاشید و نابود شد و با همان سرعت که ظاهر شده بودند، ناپدید شد و به فراموشی رفتند.
شبکه فارسی1 چه بود؟
اما فارسی۱ چه بود؟ روش کارش چطور بود که ناگهان چند میلیون مخاطب یافت و آن همه منتقد و دشمن سرسخت برای خودش تراشید؟ با نگاهی به محتوای برنامه های پخش شده از سوی فارسی۱، می توان به سلیقه و اهداف مدیران و موسسان آن شبکه پی برد. محور اصلی و رکن ثابت شبکه، سریال بود. سریال هایی که اغلب بی نام و نشان بودند و جزو تولیدات معروف جهانی به حساب نمی آمدند. گروهی از آنها کره ای بودند. اینها مخاطب ایرانی را دچار حس نوستالژی کرده و به سوی خود می کشاندند. بسیاری از ایرانیان طعم شیرین سریال هایی چون اوشین را هنوز به یاد دارند و به تولیدات آسیای شرقی روی خوش نشان می دهند.گروه دیگری نیز تولیدات کشور ترکیه و کلمبیا بودند. این سریال ها، به شکل پیمانکاری توسط بخش خصوصی دوبله می شد و در اختیار شبکه قرار می گرفت. اما چه دوبله ای؟!! برای مردم ایران، چه آنان که در خاک وطن زندگی می کنند و چه آنها که به جهان غرب مهاجرت کرده اند، دوبله ی فیلم خارجی، یک هنر بسیار تخصصی و قابل احترام است. هنوز فیلمهای کلاسیک که در دههی شصت و هفتاد میلادی توسط استودیوهای بزرگ تهران دوبله شده اند، شاخص ترین آثار سینما به حساب می آیند. به اعتبار دوبله ای که توسط استادان بزرگ این فن، بر آنها قرار گرفته.دوبله ی فیلم، علاوه بر ارزش های فنی و هنری، احترامی است که به زبان فارسی نهاده شده و بزرگانی چون پل نیومن، رابرت دنیرو و جودی فاستر، به اعتبار دوبله های عالی تا مرز همذات پنداری هموطن بودن، برای مخاطب ایرانی پیش رفته اند. اما در سریال های پخش شده از شبکه ی فارسی۱، دوبله ای در کار نیست، متن ترجمه شده و چند نفر زن و مرد جملات را بر روی حرکت دهان بازی گران، می گویند. نه احساسی و نه تخصصی وجود ندارد. گویی با مخاطبی در اعماق جنگلهای آفریقا مواجه هستند. این از صداپیشگان فوق متخصص شبکه.
محتوای سریال های شبکه فارسی 1
اما محتوای فیلم ها چه بوده؟ تقریبا اکثریت قریب به اتفاق سریال ها، با فرم درام و رمانس ساخته شده بودند. توسط کشورهای درجه سه در حوزه ی هنر، با حضور بازیگران گمنام و ساخته کارگردانانی از آنها گمنام تر. اما یک چیز در این فیلمها مشترک بود؛ نماها و فضاهای اشرافی، پر زرق و برق، بازیگران جوان، در پوششهای به شدت عریان، تا حدی که یک دهم این عریان نمایی در صنعت فیلم سازی اروپا و یا هالیوود دیده نمی شود. فیلمنامه های کلیشه ای و ضعیف این سریال ها، عموما بر محور شکست های عشقی و اندوه و غصه و گریه زاری بازیگر، سپس عاشق شدن او به صورت پنهانی پرداخته شده بود.
جمع بندی یک سریال مثلا چهل یا پنجاه قسمتی، مخاطب باهوش را به این نتیجه می رساند که کل محتوا و کوشش کارگردان، متمرکز بر این پیام بوده که «دنیای ما پر از خیانت و دروغ است، اما راهکار مواجه شدن با این دنیای زشت ساده است، برو روابط پنهانی داشته باش و خوش بگذران!» اصرار بیش از حد سریال ها بر این مفاهیم به قدری به افراط رسیده بود که گویی تمام هدف و علت تاسیس این شبکه و صرف آن هزینه ی هنگفت، انتقال ضدارزشها و تخریب باورهای چندهزارساله ی ملی است. در آسیب شناسی آثار تبعی فارسی۱، نکته غم انگیزتری نیز وجود دارد.
کیفیت نازل سریال ها و زیر صفر بودن اعتبار هنری فیلمها، سبب شده بود که گروه خاصی مخاطب آن باشند. بدون شک، افراد مطلع، هنرشناس و اصیل که ذائقه ی شان با آثار هنری زیبا و جذاب تنظیم شده، پای سریال های کلمبیایی و برزیلی نمی نشینند. بنابراین جمعیت نسبتاً انبوهی از مردمان کم اطلاع و کم بصیرت مخاطب مشتاق فارسی۱ شدند. جاذبه جنسی و رنگ و لعاب ظاهری سریال ها گروهی را فریفت و نقشه غیراخلاقی خطرناکی را وارد اعماق خانه هایشان کردند. هدف اصلی این سریال ها، کمرنگ کردن ارزشهایی چون خانواده، مادری، همسری و وفاداری بود و خوب هم می دانستند چطور بر ذهن های ضعیف به لحاظ فرهنگی تاثیر بگذارند. حتی شخص رابرت مرداک، گفته بود از بین رفتن تقدس مادر، به معنای فروپاشی خانواده و فرهنگ شرقی است، باید مادر را هدف قرار داد. این کار را هم کردند. بنیان خانواده هایی که آسیب پذیر بودند، لرزید، بعضاً فروپاشید و قبح بسیاری از اعمال ناشایست کاملا فروریخت.
سخن آخر
امروزه، شبکه فارسی۱ و بسیاری از شبکه های تلویزیونی آن سالها وجود ندارند، اما فکر و کوشش موسسان و گردانندگان آن شبکه ها هنوز زنده است. جایی در همین دنیا مشغول برنامه ریزی هستند. برای شروعی تازه و در لباسی جدید. بهتر است از رسانه های سالم و شریف که هدفی جز گسترش فرهنگ اخلاق گرا و تحکیم مناسبات شریف انسانی ندارند، حمایت کنیم. تا الگوهای رسانه ای پاک و سالم در دسترس همگان قرار گیرد و جایی برای آنان که خوراک مسموم در جهان می پراکنند، نماند.
اگر علاقهمند هستید درباره ما و این وبسایت بیشتر بدانید، مطلب رسالت پلتفرم فارسی1 را بخوانید.
قیمت طلا امروز چند؟
رکنا اقتصادی: قیمت طلا امروز جمعه 13 خرداد با افزایش نسبی به 1869 دلار و 8 سنت رسید.
به گزارش رکنا، قدرت و ضعف دلار آمریکا نقش قابلتوجهی در تغییر روزانه قیمت طلا بازی میکند. حساسیت بازار و تمایل تاجران و سرمایهگذاران برای خریدوفروش طلا هم یکی دیگر از عوامل تعیینکننده است.
شرکتکنندگان بازار در روز گذشته خریدوفروش بالایی داشتند و قیمت طلا را افزایش دادند. پایین آمدن شاخص دلار هم ارزش طلا را بالا برده است. قیمت طلا امروز با 0.3 درصد افزایش به 1869 دلار و 8 سنت رسید.
اطلاعات اشتغال و بازار کار در آمریکا که کمتر از حد انتظار بودهاست، باعث شده نگرانی در مورد رکود اقتصادی بالا گرفته و از طلا بهعنوان یک سرمایهگذاری ایمن حمایت شود. بازار طلا قبل از انتشار آمار ناامیدکننده بازار کار آمریکا هم در منطقه مثبت قرار داشت و حالا شتاب بیشتری گرفتهاست.
برخی اقتصاددانها عقیده دارند این اطلاعات اقتصادی به پایین آوردن تورم کمک میکند و اجازه میدهد فدرالرزرو آمریکا سیاستهای خود را آرامتر کند. انتظار میرود بانک مرکزی آمریکا نرخ بهره را 50 واحد دیگر در نشست آتی خود افزایش دهد.
قیمت نقره با 0.61 درصد افزایش به 22 دلار و 41 سنت رسید و پلاتین با 0.30 درصد کاهش 1020 دلار و 8 سنت معامله میشود.
نگاهی به روابط روسیه و ایران
یاز اکو - فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی ایران به عنوان وارثان امپراتوری روسیه و امپراطوری قاجار، روابط متلاطم و پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته اند. بررسی سیر تاریخی روابط نشان می دهد که روسیه همواره در قامت متجاوز و حکومت قاجار و حکومتهای متعاقب آن یعنی پهلوی و جمهوری اسلامی همواره در قامت مدافع ظاهر شده اند.
به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از مطالعات اوراسیا-خاورمیانه، فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی ایران به عنوان وارثان امپراتوری روسیه و امپراطوری قاجار، روابط متلاطم و پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته اند. بررسی سیر تاریخی روابط نشان می دهد که روسیه همواره در قامت متجاوز و حکومت قاجار و حکومتهای متعاقب آن یعنی پهلوی و جمهوری اسلامی همواره در قامت مدافع ظاهر شده اند. همچنین روسیه در عصر معاصر نیز خیانتهای متعددی علیه جمهوری اسلامی ایران در زمینه های مختلف مرتکب شده است که می توان به «مصادره به مطلوب پرونده هستهای ایران، ایجاد محدودیت برای کنشگری ایران در قفقاز، به حاشیه راندن صادرات گاز و اخیر نفت ایران ,محدود کردن ایران در سوریه به لحاظ اقتصادی و بهره برداری از منابع معدنی من جمله فسفات سوریه، تبانی با اسرائیل و سکوت در قبال بیش از ۳۰۰ حمله اسرائیل به نیروهای ایرانی و وابسته در سوریه و…… »اشاره کرد.
اما سوال اصلی اینجاست که علیرغم تاریخ خشن و خیانت آمیز، همگرایی نسبی اما فزاینده روابط ایران و روسیه در عصر معاصر به ویژه پس از بهار عربی بر چه پایه ای رقم خورده است؟
اندیشمندان پساساختارگرایی فرانسوی بر این باور اند که «گفتمان های نزدیک به هم دیر یا زود همدیگر را پیدا خواهند کرد».
برای پاسخ به این سوال، دیدگاه ارائه شده از سوی پساساختارگرایی و گفتمانی فرانسوی می تواند راهگشا باشد و می توان سوال را به شکل دیگری طراحی کرد؛
کدام گفتمان ها باعث نزدیکی ایران و روسیه شده است؟
الف: گفتمان شرق گرایی و غرب گریزی
چالش پرونده هستهای ایران همواره این کشور را بر آن داشته است که به روسیه به عنوان یک متحد شرقی و دارای حق وتو نگاه کند و امیدوارانه از روسیه خواسته است که مانع فشار حداکثری بر پرونده هستهای ایران شود، چرا که به دلیل فعالیت روس ها در نیروگاه بوشهر، روسها به صورت مستمر و فعال در پرونده هسته ای ایران نقش داشته اند، اما بررسی سیاست گذاری صورت گرفته از سوی روسیه در قبال قطعنامههای سازمان ملل حاکی از آن است که روسیه صرفاً قطعنامه ها را در راستای منافع خود تعدیل کرده و مانع تحریم علیه ایران نشده است. از سوی دیگر مهمترین دلیل نزدیکی روسیه و ایران را می توان شرق گرایی و تمایل ایران به ایجاد بلوک شرقی با محوریت روسیه و چین دانست.
در پی رقابت ممتد و نسبتاً خشن مجموعه غرب به رهبری آمریکا و چین، سردمداران چین در پی بسط دیدگاه خود از نظم نوین بین المللی می باشند و ایجاد یک تارنمای امنیتی با کشورهای شرقی در دستور کار چین قرار دارد و روسیه نیز، اگرچه با تردید به آن می نگرد، اما پس از بحران اوکراین خود را ناخواسته بخشی از این ائتلاف نانوشته می بیند. به بیان دیگر روسیه و چین خواهان بازتعریف پیمان شانگهای و افزودن ابعاد نظامی به آن بوده و ایران نیز در پی بازتعریف منافع ملی خود در چارچوب پیمان مذکور می باشد.
ب: رقابتهای منطقهای
بهار عربی مختصات امنیتی خاورمیانه متلاطم را بار دیگر دگرگون کرد و نظم امنیتی نوین، چنین مفهومی را در ذهن کنشگران منطقهای ایجاد کرد که اگر از سیر معادلات عقب بمانند و یا منفعلانه عمل کنند، امنیت ملی خود را نیز در خطر خواهند دید. در این راستا رقابت ایران و ترکیه در سوریه به اوج خود رسید و دو کشور که معمولاً روابط خود را در قالب رقابت و همکاری تعریف می کردند یکباره خود را در قامت دو کشور متخاصم دیدند.
در این راستا، بهره گیری ایران از ظرفیت های روسیه برای مهار قدرت منطقه ی ترکیه و متحدانش از اهمیت استراتژیک و حیاتی برخوردار بود، به گونه ای که دو کشور مذکور با همکاری هم توانستند حکومت بشار اسد را سر پا نگه دارند و با یک حکومت مشاعی نامنظم توانستند پیگیر منافع خود در سوریه شوند. از سوی دیگر معادلات قفقاز نیز با جنگ دوم قره باغ به کلی فرو ریخت و ایران به خوبی می داند که به لحاظ ملاحظات سرزمینی و دموگرافیک، این کشور به تنهایی قادر به مهار اتحاد فزاینده ترکیه و جمهوری آذربایجان در منطقه نخواهد بود و روسیه تنها عامل محدود کننده نفوذ روزافزون ترکیه در قفقاز می باشد؛ ناگفته پیداست که دنباله این رقابت تا جمهوری های آسیای مرکزی نیز ادامه دارد.
خیزش گرد و خاک و کاهش کیفیت هوا در نیمهجنوبی وغرب تهران
بر اساس بررسی دادهها و نقشههای پیشیابی هواشناسی وضعیت جوی استان تهران صاف تا نیمه ابری و همراه با وزش باد و خیزش گرد و خاک و کاهش کیفیت هوا پیشبینی میشود.
به گزارش مردم سالاری آنلاین، به نقل از ایسنا، بر اساس بررسی دادهها و نقشههای پیشیابی هواشناسی وضعیت جوی استان تهران صاف تا نیمه ابری و همراه با وزش باد و خیزش گرد و خاک و کاهش کیفیت هوا پیشبینی میشود.
بر اساس بررسی دادهها و نقشههای پیشیابی هواشناسی وضعیت جوی استان تهران طی پنج روز شاخص قدرت نسبی آینده، آسمان صاف تا نیمهابری در بعضی ساعتها همراه با وزش باد با احتمال وزش باد شدید موقتی و گردوخاک و امکان کاهش کیفیت هوا بهویژه دوشنبه تا چهارشنبه(۱۶ تا۱۸ خرداد) در نیمهجنوبی و غرب استان پیشبینی میشود.
طی این مدت در ارتفاعات بهویژه بخشهای شمال شرقی، در ساعات بعد از ظهر تا شب رشد ابر و گاهی رگبار باران رعدوبرق و وزش باد شدید مورد انتظار است همچنین طی پنج روز آینده روند افزایش نسبی دما پیشبینی میشود.
بر اساس اعلام اداره کل هواشناسی استان تهران، ایستگاه ورامین با بیشینه دمای ۳۸ درجه سانتیگراد گرمترین نقاط استان تهران در ۲۴ ساعت گذشته بودهاست.
آسمان تهران فردا (۱۵ خرداد) قسمتی ابری و وزش باد از بعد از ظهر نیمهابری با احتمال وزش باد شدید با حداقل دمای ۲۴ و حداکثر دمای ۳۵ درجه سانتیگراد و طی دوشنبه (۱۶ خرداد) کمی ابری تا نیمه ابری و گاهی وزش باد شدید با احتمال رگبار باران و گرد و خاک با حداقل دمای ۲۵ و حداکثر دمای ۳۵ درجه سانتیگراد پیشبینی میشود.