تفاوت معامله گر با سرمایه گذار

تحلیل گری یا قمار
خوب برای بررسی این ادعا نیاز هست که به مفهوم واضحی و مشخصی از واژه قمار بپردازیم. اگر قمار به معنای بازی و شرط بندی با درگیری هیجانات و باختن تا ریال آخر پولم) می باشد. پس مقایسه ی ترید یا قمار غلط است. اما اگر منظور از قمار، بازی در فضای احتمالات با استفاده از روش ها و تکنیک های مختص به آن بازی و البته اندازه گیری درست و تحت کنترل ریسک مالی در بازیست، حالا می توان گفت معامله گری کمی از این مفهوم وام می گیرد.
حالا من به عنوان یک معامله گر چگونه تشخیص درست بین دو گزینه ترید یا قمار را بدهم. این نگرش معامله گر نیست به معامله گری در بازار بستگی دارد. و این طرز فکر و نگاه و عملکرد خود معامله گر است که مفهوم درست یا به معاملاتش می دهد. دکتر رالف گرینسان (Ralph Green Son) که از روانکاوهای برجسته ایالت کالیفرنیاست، آزمایشات روانشناسی را روی قماربازها انجام داده و نتایج تحقیقاتش قماربازها را به ۳ گروه کلی تقسیم می کند.
گروه ۱ـ افراد تقریبا معمولی که گاهی برای تفریح قماربازی می کنند و بازی کردن یا نکردنشان تحت کنترل خودشان است و درگیر مسأله نیستند.
۲ـ افرادی که به اصطلاح قمارباز حرفه ای نامیده می شوند و در زمینه بازی خود کسب مهارت کردهه و تمرین مداوم و رشد دارند، مدیریت ریسک بازی را بلدند و این روش شغل و درآمد آنهاست.
۳ـ قماربازانی که اعتیاد شدیدی به بازی دارند، تمرین و مهارت و البته تسلط ذهنی ندارند و در بازی یا حتی در زندگی به نوعی روان پریشی رسیده اند. مقاومت می کنند تا دیگر بازی نکنند اما ضمیر ناخودآگاهشان آنها را مجبور به بازی کردن مجدد می کند
علیرغم زیان مالی و آسیب روحی شدید گاهی تا آخر عمر نمی توانند قمار را ترک کنند.
با توجه به این موضوع، اکنون نگاه متفاوت معامله گران را نسبت به معامله کردن بررسی می کنیم:
۱: معامله گرانی که فقط سالی چند معامله می کنند و بدون درگیری بازارهای مالی معمولاً قصد سرمایه گذاری میان مدت و بلندمدت دارند.
۲ـ معامله گرانی که با کسب مهارت و البته تمرین و تمرین مداوم روی استراتژی خود، مدیریت ریسک و سرمایه و روی ذهن و احساس خود رشد تدریجی دارند و نگاه بلندمدت به فرآیند معامله گری به عنوان شغل اصلی دارند این معامله گران روی کیفیت شخصیت معامله گری خو (به جای کسب سرمایه های بزرگ و سریع) تمرکز می کنند.
۳ـ معامله گران که غرق معامله اند و نمی دانند چه می کنند . گاهی حتی آموزش دیده اند اما استراتژی شخصی ندارند. زمان برای رشد مهارت های ذهنی خود در معاملات نمی گذارند. مدام معامله کردن را با رشد اشتباه می گیرند. معمولاً به بازارهای مالی اعتیاد پیدا کرده اند، طمع همراه با شعله های ناگهانی امید و ناامیدی دارند.
با وجود ترس های مختلف نمی توانند تفاوت معامله گر با سرمایه گذار بازار را ترک کنند. خودگویی های متداول آنها معمولاً چیزی شبیه اینهاست:
«از هر ۳ یا ۴ معامله با ضرر یکیش حتماً سود میشه» ، «یا یه سود بگیر یا هیچی» ، «با باقی مانده ی سرمایه ام به سیم آخر می زنم » ، آنقدر پشت سر هم معامله می کنم تا بالاخره یک سود حسابی نصیبم بشه» و …
متأسفانه تفکر موفقیت آنی، آسان و زودبازده بودن ترید باعث می شود که بسیاری از معامله گران جزء دسته سوم شوند. عدم رشد، اعتیاد به ترید، زیان فراوان، اختلال فکری، کاهش شدید اعتماد به نفس، ناامیدی و سرخوردگی نتیجه چند ساله معامله گری شان در بازارهای مالی است.
جزئیات خبر
مطمئناً برای همه افراد فعال در بازار سرمایه یک معامله گر موفق شدن، آرزویی همیشگی و آرمانی است. اینکه پول شما از طریق سرمایه گذاری هایی که انجام میدهید برای شما کسب درآمد کند، بسیار جذاب است؛ اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایه گذاری دیگر همانطور که از ظرفیتهایی برای رشد برخوردار است، امکان شکست هم دارد. بهاینترتیب با توجه به شرایط حاکم بر بازار سرمایه، معامله گران آن را به دو دسته اصلی تقسیم میکنند؛ معامله گر خوب و معامله گر بد.
در این مقاله به ارائه راهکارهایی برای تبدیلشدن به یک معامله گر خوب میپردازیم و در خلال آن به تفاوتهای میان این دو معاملهگر اشاره میکنیم.
تفاوت معامله گر خوب و بد چیست؟
اگر نمودار یک سهم را به دو معاملهگر نشان دهیم، ممکن است یکی پتانسیل زیادی را برای خرید ببیند و دیگری به همان اندازه پتانسیل بالقوه فروش را پیشبینی کند. حتی اگر هر دو معامله گر در یک خانواده بزرگ شده باشند، آموزشهای کاملاً یکسانی دیده باشند، سیستم معاملاتی و قوانین یکسانی را در سرمایهگذاریهای خود به کار ببرند، درنهایت نتیجه متفاوتی کسب خواهند کرد!
دلیل اصلی این امر، ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی معاملاتی متفاوت هر فرد است که موجب میشود هر معامله گر به شیوه متفاوتی فکر کند و تصمیم بگیرد. یکی از این دو فرد ممکن است بیشازاندازه حریص یا ترسو باشد و سود بهدستآمده خود را کم کند یا اینکه اجازه دهد ضررها بیشتر شوند. این در حالی است که ممکن است فرد دیگر تعهد محکمی به پیروی از استراتژی خود داشته باشد و درنتیجه سود بیشتری تفاوت معامله گر با سرمایه گذار ببرد. اینکه یک شخص چگونه فکر میکند، نقش مهمی در شیوه معاملاتی وی و نتیجه حاصل از آن دارد. بر این اساس میتوان دو مدل از معامله گران را از یکدیگر تفکیک کرده و به تعریف هر یک پرداخت:
معامله گر خوب: کسی است که بهروشهای آموختهشده و مورداستفاده قبل احترام گذاشته و به آن پایبند باشد.
معامله گر بد: کسی است که قدرت کنترل احساسات خود را نداشته و به خود اجازه خرید و فروش بیپروا میدهد.
عوامل مهم و مؤثر در انجام معامله موفق و تبدیلشدن به یک معاملهگر خوب به ترتیب زیر است:
استراتژی معاملاتی شخصی:
استراتژی معاملاتی، یک سری قوانین نوشته شده است که ورود به سرمایه گذاری، خروج از آن و معیارهای مدیریت سرمایه را مشخص کرده؛ بنابراین آموزش حرف اول را میزند. فراگیری مهارتهای مختلف ازجمله تحلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی ، مهارتهای فردی و بررسی دیدگاههای فعالان تجربی بازار، به کسب نتیجه خوب از بازار بورس کمک بسزایی میکند. یک معاملهگر خوب علاوه بر فراگیری مهارتهای موردنیاز، بهروزرسانی اطلاعات را اولویت قرار داده و آموزش را بهطور مستمر دنبال میکند. بهطورکلی استراتژی معاملاتی باید شخصی باشد چراکه بازار گاهی بیثبات میشود و برخی از معامله گران استراتژیهای پرخطری پیادهسازی میکنند که میتواند برای شما گزینه مناسبی نباشد؛ بنابراین هنگام کپیبرداری از استراتژی معاملاتی معامله گران دیگر، لازم است پایه و اساس آن سنجیده شود و از جنبه مدیرت ریسک هم موردبررسی قرار گیرد. همچنین، تغییر دائم استراتژی معاملاتی و عدم ثبات در آن بسیار اشتباه است. معامله گر خوب یک روال و طرز فکر خاص را دنبال میکند.
مدیریت سرمایه:
عدم توجه به قوانین مدیریت سرمایه، مشکل بسیاری از معامله گران است و همواره باید به این نکته توجه کرد که بهاندازه توان، ریسک کرد. مدیریت ریسک برای تبدیلشدن فرد به یک معاملهگر خوب و طول عمر کاری وی بسیار حائز اهمیت است. در مدیریت سرمایه علاوه بر میزان مناسب حجم معاملات و بهکارگیری حد زیان، توجه به این سه نکته اساسی ضروری است: کاهش ریسک؛ از بین بردن ریسک؛ حفظ سود کسبشده.
برای مثال، افرادی هستند كه در يك معامله خاص وارد سود بسيار بالايي شدهاند؛ اما درنهایت علیرغم قرار داشتن در یک سود بالا، معامله خود را باتحمل زیان بستهاند. درواقع به دلیل عدم رعایت یکی از مؤلفههای مدیریت سرمایه یعنی حفظ سود کسبشده با چنین زیانی مواجه شدهاند که در علم روانشناسی به آن «اجتناب از زیان» گفته میشود.
روانشناسی معامله گری:
توانایی روانشناختی، بیتردید مهمترین عاملی است که برای تبدیلشدن به یک معاملهگر خوب و موفق باید آن را پرورش دهید. روانشناسی یعنی مطالعه فرآیندهای ذهنی و رفتاری در شرایط مختلف. این فرآیندها در بافت معاملات و بازار، عواملی از قبیل افکار، احساسات، انگیزهها، ترس، طمع، غرور، خودبزرگبینی و امیدواری را در برمیگیرند. اگر قادر نباشید که بر احساسات درونی خود کنترل داشته باشید هرگز نمیتوانید آموختهها و تجربیات خود در بازار را بکار ببرید. افراد زیادی هستند که علیرغم تفاوت معامله گر با سرمایه گذار کسب دانایی کافی و مناسب معاملهگری در بازار سرمایه، نمیتوانند آموختههای خود را در بازار واقعی بکار گیرند. مشکل این دسته از افراد عدم کنترل درونی است، درحالیکه این مهم نقش بسزایی در بهبود کارایی معاملاتی افراد ایفاء میکند. بدون شک عواطف و احساسات در این کسبوکار میتواند یکی از تفاوتهای کلیدی تفاوت معامله گر با سرمایه گذار بین معامله گران موفق و اخراجی باشد.
نظم و صبر:
دو مهارت نظم و صبر در فرآیند تبدیلشدن به یک معاملهگر خوب و داشتن معاملات مستمر و موفق اهمیت بسزایی دارند. نظم باید خودساخته باشد و اعتمادبهنفس را از معامله گر طلب کند. به این منظور برای تبدیلشدن به یک معامله گر خوب باید همیشه در حال یادگیری بود و مهارتهای تصمیم گیر خود را تا جایی که به یک ویژگی درونی تبدیل گردد پرورش داد. معاملهگر منظم و صبور کار خود را با رغبت انجام میدهد و مسئولیت کارهای خود را میپذیرد. به تمام جزئیات دقت کرده و از هر فرصتی برای بهتر شدن بهره میگیرد. او با شکست دلسرد نشده و آن را جزئی از زندگی میداند. برنده شدن در دنیای معاملات بهرهمندی از بهترین فرصتهای معاملاتی نیست، بلکه برنده شدن شما بسته به چگونه بازی کردن کارتهایی دارد که اکنون در اختیار دارید.
معامله گری؛ یک کسب و کار:
چنانچه به معاملهگری بهعنوان یک تفریح نگاه کنید، درآمد آن هم مثل تفریح خواهد بود. حرفه معامله گری چه پارهوقت و چه تماموقت، یک کسبوکار جدی است و بایستی با جدیت آن را دنبال کرد. معامله گران موفق همواره معاملهگری را یک شغل و کسبوکار میدانند، استراتژیهای مشخصی برای مدیریت زمان و سرمایه دارند و درعینحال اراده قوی برای کنترل رفتار خود دارند. این یک واقعیت است که معامله گر میتواند بدون داشتن رئیس و همکار، هر طور که دوست دارد، زمان کاری خود را تعریف کند، اما بایستی ساعات کاری منظم و از قبل تعریفشدهای داشته باشد. زمانی که کار کردن با تفریح تفاوتی نداشته باشد، اخراج شدن از حرفه معامله گری هم قابلدرک نخواهد بود. کسب مهارت، تجربه و ثبات از پیشنیازهای اساسی برای معامله گر تماموقت است.
سخن آخر
بنابر موارد ذکرشده، معاملهگر خوب شدن و داشتن معاملات موفق و مستمر در هر بازاری نیاز به تلاش فراوان دارد. قدم اول در این زمینه آموزش و کسب مهارت است. داشتن یک استراتژی مشخص و پایبند بودن به آن از ضروریات معاملهگری است و از این شاخه به آن شاخه شدن نتیجهای جز ضرر به همراه نخواهد داشت. در بازار سرمایه، داشتن نظم و صبر در کنار مدیریت سرمایه و ریسک، برای معامله گر خوب شدن و طول عمر یک معاملهگر بسیار حائز اهمیت است. عواطف و احساسات در معاملهگری نقش بسیار حساسی را بر عهده دارد؛ بنابراین توانایی کنترل احساسات و تسلط بر ذهن مهمترین شاخص یک معامله گر خوب است.
تفاوت بازار ارز دیجیتال و معاملات بورس
بسیاری از معامله گران که با عرصه ارز دیجیتال آشنایی ندارند به اشتباه این دو بازار معاملاتی را مشابه می دانند، اما واقعیت این است تفاوت های بازار رمز ارز و بازار بورس بسیار مشهود است. تنها موضوعی که تقریبا میان مردم جا افتاده است و آگاهی نسبی از آن دارند، غیر متمرکز بودن رمز ارز های پایه در برابر سهام سنتی است. همچنین همانطور که می دانید هیچ قانون گذاری در حوزه ارز های رمزنگاری شده وجود ندارد و همین مسئله برای به وحشت انداختن هر سرمایه گذار نا آگاهی کافی است، اما ما در این مقاله می خواهیم تفاوت سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال و بورس را به شما نشان دهیم.
مقایسه ارز دیجیتال با سهام بورس
با آنکه رمز ارز ها در زندگی امروزه از اهمیت بالایی برخوردار هستند و سرمایه گذاران زیادی استفاده از آن ها را پذیرفته اند، هنوز برای نیمه دیگر افراد جامعه ناشناخته است و یا عده ای از معامله گران که تجربه بدی در بورس داشته اند به کاربردی بودن ارز های دیجیتال اعتماد ندارند. اما باید گفت روش سرمایه گذاری در رمز ارز ها بسیار گسترده تر و پیشرفته تر از سهام های سنتی است. بزرگ ترین تفاوت در ماهیت دو بازار پنهان شده است که زیرساخت ارز رمزنگاری شده تنها به خود متکی است و قیمت بیت کوین که شناخته شده ترین ارز دیجیتال جهان است به هیچ عامل اقتصادی یا دولتی وابسته نیست. درست است بازار کریپتوکارنسی متشکل از نوسانات شدید قیمتی است اما حتی با این مورد مشابه با سهام بورس، معاملات در رمز ارز ها بسیار متفاوت است.
بازار ارز دیجیتال هیچ گاه متوقف نمی شود
از آنجا که موجودیت ارز دیجیتال از فناوری بلاک چین پیروی می کند، سیستم پرداخت های مالی رمز ارز های پایه به صورت همتا به همتا فعالیت می کنند. در نتیجه شما می توانید تراکنش های خود را در هر ساعت از شبانه روز انجام داده و به ترید ارز دیجیتال بپردازید. اما روند بازار بورس اینچنین نیست و ساعت های خاصی برای چیدن استراتژی های معاملات وجود دارند. برای معامله در بازار بورس سهام داران می توانند از ساعت 9:30 صبح تا 4 بعد از ظهر، راهکار های مناسب برای افزایش سهام خود را برنامه ریزی کنند تا روز بعد از آن ها بهره ببرند. اما تحلیل قیمت ارز های دیجیتالی در تمامی روز ها و ساعت های سال ممکن است و هر دقیقه از آن ارزشمند می باشد. به همین ترتیب بازار ارز دیجیتال تعطیلی نمی شناسد و شما از هر ثانیه آن می توانید شامل سود یا ضرر شوید، اما هنگامی که بازار بورس تعطیل باشد( آخر هفته ها و تعطیلات رسمی بازار بورس تعطیل است) قیمت ها تکان نخورده و هیچ نوسانی ندارند.
همچنین سرمایه گذاری در رمز ارز های پایه همان قدر که ریسکی است پاداش های بزرگ نیز دارد. گاهی روند برخی از ارز های دیجیتالی بزرگ به طوری صعودی می شود که می توان گفت معامله گر بار خود را یک شبه می بندد!
از سوی دیگر بازار ارز دیجیتال نسبت به سهام سنتی، از فناوری گسترده تری برخوردار است و تنها برای کسب سود به وجود نیامده است بلکه علم و دانش عظیمی در عمق آن نهفته است.
بازار ارز دیجیتال پر نوسان تر از سهام بورس
معامله در هر دو بازار بورس و ارز دیجیتال، خطراتی را به همراه دارد و سرمایه گذاری در آن ها بدون ریسک ممکن نیست. اما با این حال بازار های بورس سنتی نسبت به خرید و فروش رمز ارز از ثبات بیشتری برخوردار هستند و به همان مقدار پاداش های بزرگ تری نیز دارند. زیرا بازار بورس تعطیلی دارد و این فرصت را به معامله گران خود می دهد که ذهن شان را آماده تر کنند اما در بازار ارز دیجیتال به دلیل انجام معاملات به صورت لحظه ای معامله گران فرصت کمی برای تغییر روند خود دارند. به همین دلیل است که به سرمایه گذاران تازه وارد در این عرصه پیشنهاد می شود حتما ابتدا استراتژی ترید خود را انتخاب کنند سپس وارد معاملات بشوند.
ابزار های متنوع ترید و چگونگی تحلیل بازار در حوزه رمز ارز ها از اهمیت بالایی برخوردار هستند، به همین دلیل آموزش دیدن انواع روش های حرفه ای ترید برای تمام معامله گران تازه کار لازم است.
نحوه عملکرد ارز دیجیتال با بورس متفاوت است
یکی از بزرگ ترین تفاوت های بازار ارز های رمز نگاری شده با بورس، تاثیر گذاری بیش از حد موارد حاشیه ای است. برای مثال دارایی دیجیتالی دوج کوین درابتدا برای شوخی و سرگرمی ابدا شد، اما پس از چندی با حمایت مدیر عامل تسلا بزرگ ترین شرکت خودرو سازی جهان، قیمت دوج کوین روزبروز افزایش یافت. در حالی که دوج کوین هیچ ساختار تکنیکالی نداشته و تنها با هدف شوخی کردن اختراع شده است اما چون مورد حمایت ایلان ماسک می باشد به 10 ارز برتر دیجیتال پیوسته است. در نتیجه می توان گفت بازار ارز دیجیتال تحت تاثیر احساسات و حواشی پیرامون آن است که این یکی از فرق های بزرگ دنیای دیجیتال با سهام های بورس می باشد. در بورس معامله گران شاخص های واقعی تری مانند عملکرد شرکت ها در گذشته، مدیر عاملان و هیئت مدیره شرکت ها، بازده سالانه کمپانی ها و غیره در اختیار معامله گران قرار گرفته و مورد آنالیز قرار می گیرد، به واسطه این شاخص ها سرمایه گذاران می توانند به خوبی در مورد معامله آینده خود تحقیق کنند.
نتیجه گیری
بسیاری از سهامداران سنتی که در بورس موفقیت کسب کرده اند از همان استراتژی ها برای سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال استفاده می کنند، اما این یک روش کاملا اشتباه است و موجب از دست دادن دارایی معامله گر می شود. بازار ارز دیجیتال معامله گران حرفه ای تری نسبت به سهامداران بورس را می طلبد، به همین دلیل پس از قدم گذاشتن در این عرصه لازم است به خوبی در مورد روش های تحلیل رمز ارز ها تحقیق کرده و آموزش های لازم برای ترید معاملات را فرا بگیرید.
ترید یا معامله چیست و تریدر کیست؟(Trade &Trader)
خرید و فروش یا معامله و مبادله قدمتی به اندازه تاریخ دارد و عنصری ضروری در زندگی بشر به شمار میرود و البته بخشی از علاقهمندیها و سرگرمیهای او نیز هست! در دنیای امروز بازارهای مختلفی وجود دارند و هر یک در حوزههای خاصی فعالیت میکنند؛ به همین دلیل دامنه معاملات و اصطلاحات مربوط به آنها بسیار گستردهتر شده است. یکی از این اصطلاحات ترید Trade است که ریشه انگلیسی دارد و معنای آن از سطح لغوی بسیار فراتر رفته است. در این مقاله قصد داریم بررسی کنیم که معنای ترید چیست و به چه کسی تریدر میگویند.
ترید چیست؟
ترید یعنی معامله و خرید و فروش و معمولا با واژه Commerce یا تجارت به یک معنا به کار میرود. نزدیکترین معادل برای این کلمه در فارسی «مبادله» است. هر چیزی را میتوان خرید و فروش یا ترید کرد. از داراییهای فیزیکی مثل طلا و سکه گرفته تا داراییهای مجازی مثل سهام و ارزهای دیجیتال. این روزها ترید یک شغل محسوب میشود و افراد بسیاری در سطح جهانی به این کار مشغول هستند. به این معنا که درامد خود را از طریق خرید و فروش در بازارهای مختلف به دست میآورند. این گونه افراد گاهی به صورت مستقل و با سرمایه و اعتبار شخصی کار میکنند و گاهی معاملات را با سرمایه و اعتبار افراد و سازمانهای دیگر انجام میدهند و در قبال آن حقوق ثابت، درصدی از سود یا هر دو را دریافت میکنند.
تریدر کیست؟
با معنای لغوی، هر کسی که در هر بازاری درگیر خرید و فروش، مبادله یا ترید باشد، تریدر یا معاملهگر نامیده میشود. با این حال، معنای اصطلاحی این واژهها کمی متفاوت است. در ادبیات رایج بازار، تریدر کسی است که خرید و فروشهای کوتاهمدت انجام میدهد و با تکیه بر مهارتهای خود، از نوسانهای بازار سود میبرد. مهارت و قدرت تحلیل در این شغل اهمیت مضاعفی دارد زیرا پیشبینی قیمتها بر اساس روندهای کوتاهمدت، کار بسیار سختی است و ریسک بالایی دارد.
تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟
تفاوتی اساسی بین معاملهگر با سرمایهگذار وجود دارد و آن عنصر زمان است:
- سرمایهگذار برنامهریزی بلند مدت دارد؛ سهام، طلا، ارز یا حتی ملک میخرد با امید به این که چند ماه یا حتی چند سال بعد، ارزش سرمایهاش بیشتر شود و بتواند داراییهایش را با قیمت بیشتری به فروش برساند.
- تریدر برنامهریزی کوتاهمدت دارد؛ او به صورت لحظهای در حال تحلیل بازار است و داراییهایش را برای چند روز یا حتی چند ساعت سرمایهگذاری میکند و با استفاده از نوسانهای بازار، سود کسب میکند.
معاملهگر باید بتواند قیمت اقلام بازار مورد نظر را، طی چند ساعت یا چند روز آینده پیشبینی کند و بر این اساس به خرید و فروش بپردازد؛ خبری از تحلیل بنیادی و نمودار عملکرد یک ساله نیست. به همین دلیل این شغل، مهارتها و ویژگیهای شخصیتی ویژهای را طلب میکند که در ادامه به آنها میپردازیم.
ویژگی های یک تریدر موفق
برخی افراد معاملهگری را به عنوان یک سرگرمی یا شغل دوم برای خود انتخاب میکنند. آنها با استفاده از نرمافزارهای مخصوص یا بسترهای دیگر به خرید و فروش در بازارهای مختلف مشغول میشوند و سود و زیانهای اندک میبرند. اگر سرمایهای که وارد این کار میکنید کم باشد و از دست دادن آن به زندگی روزمرهتان ضرری نرساند، مشکلی پیش نمیآید. با این حال، معاملهگری یک شغل و یک کسبوکار بسیار تخصصی است که اگر مهارتها و توانایی روحی لازم را ندارید، نباید با سرمایههای بزرگ به آن وارد شوید. قبل از ورود به این حوزه، موارد زیر را در نظر داشته باشید:
- تریدینگ شغلی بسیار پویا است. یک معاملهگر موفق دائم در حال تحلیل بازار است و هر لحظه دانش و دادههای خود را آپدیت میکند. او باید بتواند از ابزارهای مختلف استفاده کند و تغییرات بازارهای مختلف را تحت نظر داشته باشد.
- ریسکپذیری یکی از عناصر مهم در این شغل است. معاملهگر دادههای مربوط به بازههای زمانی کوتاه را اساس کار خود قرار میدهد و همین مسئله ریسک کار را بالا میبرد. بنابراین باید بتواند ضرر و زیانها را تحمل کند و آنها را به عنوان بخشی از شغل خود بپذیرد.
- برای تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق، باید توانایی زیادی در کنترل عواطف و احساسات خود داشته باشید. تصمیمهای احساسی و هیجانی به استراتژی شما لطمه خواهند زد و احتمال ضرر را بیشتر خواهند کرد.
- معاملهگری یک شغل پرسرعت است. معاملات در لحظه انجام میشوند و حتی چند دقیقه تعلل هم میتواند به ضررتان تمام شود. با این حال، لازم است صبور باشید و بتوانید استرس و اضطراب خود را مدیریت کنید. توانایی گرفتن تصمیمات درست در لحظات استرسزا، یکی از ملزومات مهم این شغل است.
اگر بدون داشتن این ویژگیها وارد شغل معاملهگری شوید، نه تنها سرمایه، بلکه سلامتی جسم و روان خود را خود را نیز در معرض خطر قرار دادهاید.
تریدینگ یا معاملهگری چه سبکهایی دارد؟
بسته به مدتزمانی که برای خرید و فروش در نظر گرفته میشود، سبکهای تریدینگ متفاوت است. تصور کنید زمینه فعالیت یک تریدر، بازار سرمایه یا بورس باشد. در این حالت، با توجه به مدت زمانی که سهام را نگه میدارد، سبک معاملهگری او متفاوت خواهد بود.
پوزیشن تریدینگ (Position Trading)
در میان همه سبکهای معاملهگری، پوزیشن تریدینگ شامل طولانیترین دورههای زمانی میشود. دورههایی که ماهانه و گاه سالانه هستند. به همین دلیل معاملهگرها در این سبک، هم از تحلیل بنیادی و هم از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند و هدفشان کسب سود در دورههای زمانی میانمدت و کوتاهمدت است.
این سبک به سرمایهگذاری شباهت دارد با این تفاوت که در پوزیشن تریدینگ میتوان از روندهای نزولی بازار نیز سود کسب کرد. برای این کار از استراتژی Short trading استفاده میشود. مثلا اگر تریدر ها سهام شرکتی را داشته باشند که قیمت فعلی آن ۲۰۰ تومان است و پیشبینی کنند که تا ۱۰۰ تومان سقوط خواهد کرد؛ سهام را با قیمت ۲۰۰ تومان میفروشند و پس از سقوط، با قیمت ۱۰۰ تومان دوباره میخرند. مبلغی که باقی میماند سود معاملهگر است.
سوینگ تریدینگ (Swing Trading)
معاملات این سبک در دورههای زمانی روزانه یا هفتگی انجام میشود. سوینگ تریدرها از روش تحلیل تکنیکال استفاده و زمانهای مناسب و پرسود را برای خرید و فروش پیدا میکنند. در این سبک مانند مورد قبلی، هم از روند صعودی و هم از روند نزولی بازار میتوان کسب سود کرد. با توجه به روزانه و هفتگی بودن معاملات، نیازی نیست دائم و هر لحظه آنلاین باشید و بازار را تحت نظر بگیرید.
معاملات روزانه، دی تریدینگ (Day Trading)
همان طور که از نام این مورد پیدا است، بازه زمانی به یک روز محدود میشود. در این سبک، تریدر معاملات خود را به صورت روزانه باز میکند و میبندد. معاملهگران در سبک دی تریدینگ از تحلیل تکنیکال و نمودارهای چند دقیقهای استفاده میکنند. همچنین یک حد سود، حد ضرر و زمان خروج از بازار را از قبل برای خود در نظر میگیرند. در معاملات روزانه، تمرکز روی سودهای کوچک است. سبک دی تریدینگ یک شغل تماموقت محسوب میشود، معاملهگران باید در تمام مدت فعالیت بازار آنلاین باشند و مواردی مثل قطعی اینترنت یا مشکلات نرمافزاری، آنها را دچار ضرر خواهد کرد.
اسکالپ تریدینگ (Scalp Trading)
اسکالپ تریدینگ کوتاهترین بازه زمانی را شامل میشود. معاملات این سبک ظرف مدت چند دقیقه یا حتی چند ثانیه انجام میشود. طبیعتا در این حالت سودها کمتر هستند و معاملهگران سعی میکنند با تعدد معاملهها، به سود بیشتر دست یابند.
معاملات پرتعداد (High-Frequency Trading)
این سبک مخصوص کمپانیهای بزرگ است و هزینه بالایی دارد. در این روش از نرمافزارهای خاص استفاده میشود و الگوریتمهای پیچیدهای بازار را تحلیل میکنند. با انجام سریع تعداد زیادی معامله و جمع شدن سودهای کوچک، شرکتها از این روش کسب درامد میکنند.
سخن آخر
ترید به معنای مبادله و خرید و فروش است و تریدر کسی است که به خرید و فروش در بازارهای مختلف میپردازد. تریدنیگ سبکهای مختلفی دارد که روی کسب سود در دورههای زمانی میانمدت و کوتاهمدت تمرکز دارند. تریدینگ میتواند یک شغل تماموقت باشد که قبل از ورود به آن، باید مواردی مانند میزان سرمایه، قدرت شخصیتی و توانایی مدیریت احساسات، میزان ریسکپذیری و البته مقدار زمانی را که در اختیار دارید، در نظر بگیرید.
معاملات بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت
برای معاملات و سرمایه گذاری در بازارهای مالی، افق های زمانی متفاوتی وجود دارد که شامل افق کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت است. قبل از انتخاب هر کدام از این بازه های زمانی، باید اهداف سرمایه گذاری خود را به درستی تعیین کرده، ذات بازار را در نظر گرفته و میزان تحمل ریسک فردیِ خود را بسنجید.
معاملات بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت
سرمایه گذاری در بازارهای مالی بسیار وسوسه انگیز است، بخصوص برای افراد ناآگاه. زیرا اکثر آنها تصور می کنند یک شبه در این بازار پولدار خواهند شد و تمام رویاهایشان به حقیقت خواهد پیوست. همین اشتباه باعث می شود این افراد در کوتاه ترین زمان ممکن کل سرمایه شان را در بازار نابود کنند و تقصیر را به گردن بازار بیاندازند. اما واقعیت این نیست. در واقع افراد باید مدیریت سرمایه که شرط نخستِ ورود به این بازارهاست را رعایت کرده و مطابق با آن معاملات خود را زمانبندی کنند. بازه های زمانی معاملات را در بازارهای مالی میتوان به سه گروه کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم بندی کرد. با ما باشید تا در این مقاله نگاهی دقیق تر به این موضوع بیاندازیم.
تعاریف بازه های زمانی معاملاتی
برای تصمیم گیری بهتر، قبل از هر چیز باید با تعاریف هر کدام از این بازه های زمانی به درستی آشنا باشید:
- معاملات کوتاه مدت:معاملات کوتاه مدت، معمولاً به تریدهایی گفته می شود که در بازه زمانی کمتر از یک ساعت و حداکثر کمی بیش از یک هفته انجام می شوند. این نوع معاملات برای افرادی که حرفه ای هستند و یا صبر کمتری در بازار دارند و می خواهند زودتر به نتیجه برسند، مناسب است. البته زودتر به نتیجه رسیدن منوط به مهارت لازم در امر تریدینگ است و اصلاً برای افراد آماتور توصیه نمی شود. تریدهای کوتاه مدت نیازمند رصد دائمی بازار است و معامله گر استرس زیادی را متحمل می شود. زیرا با نوسانات زیادی در بازار مواجه خواهد شد و ریسک بیشتری سرمایه اش را تهدید خواهد کرد. در این میان افرادی هستند که منحصراً علاقه به معاملات روزانه دارند یا ترجیح می دهند حتی زیر یک ساعت معامله کرده و از نوسانات بازار سود بگیرند. اصطلاح اسکالپ کردن مربوط به این نوع معاملات نوسانگیری کوتاه مدت است. برای این نوع ترید، نمودارهای 4 ساعته یا کمتر را باید تحلیل کنید;
- معاملات میان مدت: این نوع تریدها در بازه زمانی حداقل یک هفته و حداکثر چند ماه (معمولاً 6 ماه را در نظر می گیرند) صورت می گیرند و می شود به آنها نام “سرمایه گذاری میان مدت” هم داد. بر خلاف معاملات کوتاه مدت که برای همه افراد مناسب نیست، این بازه زمانی برای اکثر افراد مناسب است. استرس کمتری هم به تریدر وارد می شود. البته باید حتماً به تحلیل ها آشنایی کامل داشته و جوانب کار را به طور کامل بسنجید و بعد برای خرید سهم یا هر آیتم دیگری که قصد خریدش را دارید، اقدام کنید. برای این نوع ترید، نمودار روزانه را باید تحلیل کنید;
- معاملات بلند مدت: کم استرس ترین نوع ترید و سرمایه گذاری، معاملات طولانی مدت است زیرا نیازی به رصد دائم بازار نیست و اکثراً در بازه زمانی طولانی بیشتر سود خواهید کرد. البته این در همه موارد صدق نمی کند و به تحلیل مناسب شما در زمان تریدر و سرمایه گذاری مربوط است که بهترین گزینه را انتخاب کرده باشید. همچنین اگر سرمایه ای دارید که برای مدت طولانی میتوانید چشم روی آن ببندید، به سمت سرمایه گذاری های بلند مدت بروید. برای سرمایه گذاری بلند مدت که بازه آن معمولاً بیشتر از یک سال است، نمودارهای هفتگی و ماهانه را تحلیل کنید. وارن بافت توصیه می کند که “بدنبال سودهای کوچک از بازار نباشید و سهام مناسبی را انتخاب کنید که در طولانی مدت به شما سود خوبی می رساند.”
بازه های زمانی معاملات را بر چه مبنایی باید تعیین کرد و کدام بهتر تفاوت معامله گر با سرمایه گذار است؟
در معاملات و سرمایه گذاری اولین اصل، مدیریت سرمایه و هدف گذاری درست است. شما باید اهداف خود را از سرمایه گذاری به درستی شناسایی و تعیین کنید، سپس متناسب با آن دست به معامله بزنید. مثلاً اگر قصد یک تفریح کوچک و ساده را دارید، شاید ترید کوتاه مدت از همه گزینه ها برایتان بهتر باشد. ولی اگر قصد دارید در 5 سال آینده خانه بخرید و یا برای بازنشستگی خود سپرده ای جمع کنید، سرمایه گذاری بلند مدت برای تان ایده آل تر است.
فاکتور بعدی که باید به شدیداً به آن دقت کنید، میزان پذیرش ریسک فردی است. اگر تحمل ریسک های بالا را ندارید، به هیچ عنوان به دنبال تریدهای کوتاه مدت نروید.
به طور کلی، هر کدام از این بازه های زمانی مزایا و معایب خاص خود را دارند که باید بر آنها اشراف کامل داشته باشید. شاید اگر بخواهیم مزایا و معایب این افق های سرمایه گذاری را کنار هم بگذاریم و منطقی تصمیم بگیریم، سرمایه گذاری میان مدت به طور کلی گزینه بهتری باشد. زیرا نه ریسک بالای سرمایه گذاری کوتاه مدت و امکان سوخت سریع و کامل سرمایه را دارد و نه قرار است سرمایه برای مدت زیادی یک گوشه بی استفاده بماند. سرمایه گذاری میان مدت ریسک کمتری داشته و بازدهی به نسبت خوبی هم دارد. البته این برای بازار سهام صدق میکند. در بازار سهام سرمایه گذاری میان مدت و بلند مدت به صرفه تر است و تریدهای کوتاه مدت به نوعی بی معناست.
در بازارهای پرنوسان تری مثل فارکس، ارزهای دیجیتال و یا آتی، به علت ذات بازار که به نوعی قابل اعتماد نیست، بهتر است با دانش تحلیلی کامل و کافی به سمت معاملات بلند مدت و میان مدت بروید و موارد ارزنده ای را انتخاب کنید. البته معاملات کوتاه مدت هم در این بازارها مهارت خاصی را می طلبد و بسیار پر ریسک است.
بازارهای مالی، بازارهایی با فرصت های بالقوه زیاد است که فقط باید به درستی و در زمان مناسب آنها را شناسایی کنید. بازه سرمایه گذاری و یا ترید کردن هر کس، با توجه به اهداف سرمایه گذاری، ذات بازار و ریسک پذیری افراد تعیین می شود و این یک مسئولیت کاملاً فردی است که این فاکتورها را به درستی بررسی کند.
درباره فرهاد یزدی
علاقه زیادی به مدیریت پروژه داشتم اما از روی حس کنجکاوی، فعالیت توی همه صنفی رو تجربه کردم و در آخر فهمیدم علاوه بر علاقه انگیزه ای خاصی از فعالیت در بازارهای مالی دارم که از همان زمان (سال 2013) رفتم واسه آموزش و کسب تجربه در این بازار.