مفهوم استحکام استراتژی معاملاتی چیست؟

استراتژی در معاملات فارکس به چه معنی است
معامله کردن با فارکس نمی تواند بدون پیروی از یک استراتژی معاملاتی مناسب، همواره سودآور باشد و هر شخصی می بایست با تلاش و تخصیص وقت کافی، استراتژی خود را بسازد و یا خود را با یک یا چند استراتژی موجود که بیشتر به روحیاتش نزدیک است و با آنها ارتباط برقرار می کند، وفق دهد.
عموما” یک استراتژی معاملاتی مجموعه ای از قوانینی است برای چگونگی ورود به بازار و خروج از آن، و یک معامله گر، از آنها برای باز کردن و بستن پوزیشن معاملاتی خود در بازار فارکس استفاده می نماید . البته این قوانین می توانند بسیار ساده و یا پیچیده باشند، بدین ترتیب که استراتژی های ساده با تطبیق تعداد کمی نشانه درست، قابل اجرا هستند در صورتی که استراتژی های پیچیده نیازمند تطبیق با تعداد زیادتری نشانه درست و استفاده از منابع بیشتر برای اجرا هستند.
علاوه بر موضوع فوق، یک استراتژی معاملاتی مناسب نیاز مند رعایت قوانین مدیریت سرمایه در آن می باشد. رعایت مواردی چون تعیین میزان ریسک و یا تخصیص حجم مناسبی از سرمایه جهت باز نمودن یک پوزیشن، مثل استراتژی Martingale که دقیقا بر رعایت همین موارد استوار است.
به غیر از رعایت موارد فوق ( استراتژی ورود به بازار و خروج از آن و همچنین تکنیک های مدیریت سرمایه )، اجرای یک استراتژی نیازمند داشتن تعدادی ابزار معاملاتی است. این ابزارها معمولا شامل چارت ها، اندیکاتورهای تکنیکال یا بنیادی، اطلاعات بازار و یا هر چیز دیگری است که معامله کردن را در بازار فارکس تسهیل می کند. لذا هنگام انتخاب یک استراتژی باید بدانیم که کدامیک از ابزارهای ذکر شده را باید در اختیار بگیریم.
انتخاب یک استراتژی موقعی مناسب است که علاوه بر قابلیت اجرا با وضعیت برنامه معاملاتی روزانه هر فرد با حجم سرمایه حساب آن فرد نیز متناسب باشد .
استراتژی های بر مبنای فرمول در مقابل استراتژی های بر مبنای موقعیت
به آن دسته از استراتژی ها ئی که در آن، فرد معامله کننده نیازی به اتخاذ تصمیمات خاص و رعایت شرایط ویژه ای ندارد و تنها با رعایت تعدادی قوانین مشخص ریاضیات قابل اجرا هستند، استراتژی های بر منی فرمول میگویند. یک مثال مناسب برای این نوع از استراتژی ها، استراتژی Moving Average Cross می باشد که در آن دو Moving average با بازه زمانی مشخص را به چارت قیمت اضافه می کنیم و در محل قطع آن دو خط بسته به نوعی که یکدیگر را قطع میکنند، تصمیم به ورود به پوزیشن و خروج از آن می گیریم ( توضیحات تکمیلی جلو تر آمده است ). در کار کردن با این نوع استراتژی ها به سادگی می توانیم با کمی برگشت به گذشته درچارت آن را راستی آزمائی نمائیم. ضمنا” این نوع از استراتژی ها به سادگی قابل خودکار شدن در نرم افزارهای متا تریدر و سایر پلت فورم ها می باشند. البته استفاده از این نوع استراتژی ها نمی تواند عکس العمل مناسبی در مقابل تغییرات بنیادی در بازار از خود نشان دهد. این نوع استراتژی ها ابزار مناسبی جهت بهره برداری آن دسته از معامله گرانی است که تمایل به اتوماتیک نمودن معاملات در نرم افزارهای معاملاتی داشته و تجربه چندانی در انجام معامله در بازار فارکس ندارند.
به آن دسته از استراتژی هائی که همواره دارای درصدی از عدم قطعیت بوده و نمی توانند به راحتی در چهارچوب قوانین ریاضیات تعریف گردند، استراتژی های بر مبنی موقعیت و یا بر مبنی تصمیم فردی می گویند. تحلیل، بررسی و راستی آزمائی این نوع استراتژی ها تنهاد از طریق سوابق چارت قیمت به صورت دستی امکان پذیر می باشد، ضمن اینکه در این نوع استراتژی ها احتمال بروز خطاهای احساسی به دلیل وجود تعصب در تصمیمات اتخاذ شده بسیار بالا است. البته از جهت مثبت، این سبک استراتژی ها به معامله گران با تجربه این امکان را می دهد تا از قبول ضرر در شرایط بد بازار جلوگیری نموده و نیز از شرایط خوب بازار نهایت استفاده را برای کسب سود ببرند. کاربران جدید معاملات اینترنتی، نیاز است از این نوع استراتژی ها دوری کرده و یا سعی کنند تا حد امکان جنبه تصمیم گیری فردی و موقعیتی را در معاملات خود به حداقل برسانند.
انواع استراتژی
در این بخش از سایت، استراتژی های متنوعی از بازار فارکس با دسته بندی زیر ارائه می گردد:
- استراتژی های بر مبنای تحلیل اندیکاتورها
- استراتژی های بر مبنای تحلیل رفتار قیمت
- استراتژی های بر مبنای تحلیل بنیادی
استراتژی های بر مبنای تحلیل اندیکاتورها
استراتژی های اندیکاتوری فارکس شامل آن دسته از استراتژی هایی می شوند که توسط اندیکاتورهای استاندارد موجود در نرم افزارهای چارت قیمت از جمله متا دریدر در دسترس می باشند. این نوع استراتژی های فارکس برای استفاده معامله گرانی که تحلیل های تکنیکال بر مبنای اندیکاتور ها را به روش های دیگر ترجیح می دهند، بیشتر مناسب بوده و برخی از آنها شامل موارد زیر می باشند:
- استراتژی بر مبنای محل تقاطع میانگین های متحرک
- استراتژی بر مبنای تحلیل اندیکاتور ParabolicSAR
- استراتژی بر مبنای تحلیل نوسانگر Stochastic
- استراتژی بر مبنای تحلیل نوسانگر MACD
- استراتژی ترکیبی بر مبنای تحلیل نوسانگر Stochastic و میانگین های متحرک
استراتژی های بر مبنای تحلیل رفتار قیمت
استراتژی های بر مبنای تحلیل رفتار قیمت در فارکس، استراتژی هائی هستند که در آنها برای انجام معاملات ارزی از هیچ گونه اندیکاتور چارتی یا بنیادی استفاده نمی گردد و به جای آن تنها از تحلیل رفتارهای قیمت استفاده می شود. این استراتژی ها مورد علاقه معامله گرانی است که به انجام معاملات فارکس درهر دو بازه زمانی کوتاه مدت و بلند مدت متمایل هستند، این گونه معامله گران معمولا” ترجیح می دهند به جای استفاده از اندیکاتور ها که معمولا عکس العملشان نسبت به تغییرات قیمت با تاخیر روبروست ، به صداهای بازار گوش دهند. الگوهای مختلف کندل استیک، موجهای الیوت، استراتژی های Tick-Based و سیستم پوزیشن های آتی ، از این نوع استراتژی ها هستند و مواردی دیگر شامل استراتژی های زیر که در این بخش سایت به طور کامل به آنها می پردازیم.
استراتژی های بر مبنای تحلیل بنیادی
استراتژی های بر منای تحلیل بنیادی بازار فارکس به طور کامل بر اساس فاکتورهای بنیادی که قبل از موضوع خرید و فروش قرار دارند پایه ریزی شده است. لازم است بدانید اندیکاتورهای بنیادی متفاوتی از جمله نرخ بهره بانکی و اطلاعات آماری بخش کلان اقتصاد کشورها، بر رفتار بازار فارکس تاثیر می گذارند. این اندیکاتورها بسیار محبوب بوده و معامله گرانی که تحلیل های بلند مدت بنیادی را به اندیکاتورهای تکنیکی ترجیح می دهند از این نوع استراتژی ها بیشتر بهره می برند، استراتژی هائی از جمله موارد زیر:
راستی آزمائی استراتژی فارکس
بهتر است قبل از اجرای استراتژی های فارکس در حساب واقعی، آنها را راستی آزمائی نمائیم و برای این منظور دو راه کار اصلی شامل موارد زیر معرفی می شوند:
- راستی آزمائی از طریق سوابق گذشته چارت قیمت (Back testing)
- راستی آزمائی از طریق ایجاد حساب مجازی (Forward Testing)
راستی آزمائی از طریق بررسی سوابق گذشته قیمت (Back testing)
این روش بر پایه اطلاعات گذشته قیمت بازار می باشد که می تواند به شکل اتوماتیک یا دستی انجام گیرد. روش اتوماتیک روش دقیق تری بوده ولی مستلزم کد گذاری مخصوص در نرم افزار معاملاتی می باشد. اما روش دستی کندتر بوده و معمولا” از دقت کمتری برخوردار است، ولی دیگر نیازمند کد نویسی و آمادگی های خاص نیز نمی باشد. هر یک از داده های مرتبط با استراتژی که بر اساس سوابق گذشته قیمت جمع آوری می گردد، می تواند بخشی از نیازهای استراتژیها را برآورده نماید.
راستی آزمائی از طریق ایجاد حساب مجازی (Forward Testing)
این روش با استفاده از حساب های دمو یا حتی یک حساب واقعی با سرمایه خیلی کم قابل راستی آزمائی است. در این روش شما با حساب دمو طوری معامله خواهید مفهوم استحکام استراتژی معاملاتی چیست؟ کرد که گوئی حساب واقعی شما است. مانند روش راستی آزمائی مطابق سوابق قیمت بازار، این روش نیز می تواند اتوماتیک گردد و برای این منظور نیاز است از یک روبات معامله گر در نرم افزار استفاده شود.
تفسیر نتایج
پس از تصمیم به راستی آزمائی استراتژی، نیاز داریم تا نتایج بدست آمده را تحلیل کنیم. بدیهی است معامله گر ترجیچ می دهد هر استراتژی را بر اساس میزان سوددهی مربوطه به آن استراتژی راستی آزمائی نماید، اما نباید از فاکتورهای مهم دیگر یک استراتژی موفق، غافل شد. فاکتورهائی مثل عدم کاهش ناگهانی اندازه سرمایه، احتمال برد بالا، نسبت بالای سود به ریسک و تعداد بالای معاملات.
استراتژی شما باید در دو حالت بازار صعودی و نزولی جواب داده و منحنی بالانس استراتژی شما باید عاری از نزول ها و صعود های ناگهانی بوده و در دوره های متوالی در یک مسیر با شیب مثبت حرکت کند.
توجه !
استراتژی های FXKAR.COM به صورت ماهانه به روز شده و استراتژی های جدید به آنها اضافه می گردد بنابراین چنانچه نظری در خصوص این استراتژی ها دارید و یا استراتژی خلاقانه ای پیشنهاد می کنید خوشحال می شویم آنها را با ما در میان بگذارید.
توجه!
این استراتژی ها و سایر استراتژی ها و سیگنالهای گفته شده در سایت، تنها یک پیشنهاد از طرف FXKAR.COM بوده و این سایت هیچ گونه مسولیتی در قبال عواید و یا زیانهای ناشی از استفاده از آن را بر عهده ندارد. توصیه ما این است که برای آزمایش استراتژی ها از حساب واقعی استفاده نگردد.
بهترین راه تعیین تارگت در معاملات چیست
اگر به استراتژی بسیاری از معامله گرها دقت کنید، متوجه خواهید شد که اکثر افراد زمان خود را صرف این می کنند تا بهترین زمان ورود به معامله را تعیین کنند، اما همین اشخاص پس از ورود به معامله گیج می شوند و نمی دانند پس از آن باید چه کاری را انجام دهند!! و حتی نمی دانند که بهترین راه تعیین تارگت در معاملات چیست ؟!نتیجه این امر در بین تریدر ها کم شدن میزان اعتماد بنفس و تصمیم گیری های احساسی است.
در همین راستا در ادامه این مقاله سعی بر این داریم تا با ارائه و معرفی موثر ترین راه ها به شما کمک کنیم تا بتوانید اهداف درستی را برای معاملات خود تعیین کنید. قطعا تریدری که برای معاملات خود برنامه ریزی داشته باشد، می تواند با کاهش میزان ریسک، سرمایه خود را حفظ و با اعتماد بنفس بیشتری معامله را انجام دهید.
لذا توصیه می کنیم، ادامه این مطلب را از دست ندهید…
در معاملات چگونه تارگت مشخص کنیم؟
این سوال ممکن است برای خیلی از تریدرها پیش آید، چرا که آن ها عادت دارند بدون هیچ برنامه و هدف خاصی وارد معاملات ارزهای دیجیتال شوند و باید بگوییم این بزرگترین اشتباهی است که شما می توانید انجام دهید..
5 روش معرفی شده در ادامه برای افرادی است که در این زمینه سر درگم هستند. اولین راه حل آن عبارت است از:
1- تعیین میزان ثابت حد سود نسبت به ضرر
اولین موردی که باید در برنامه های خود قرار دهید این است که، سعی کنید در معاملات میزان سود به ضرر را یک حد ثابت در نظر بگیرید.
این استراتژی ساده ترین هدفی است که می توانید در پیش بگیرید. در این زمینه شما باید در معامله خود طبق دو راهکار زیر پیش بروید:
- فاصله بین دو نقطه سود و ضرر را اندازه گیری کنید.
- پس از آن میزان حد ضرر را نسبت به فاصله ای که مشخص کرده اید در اعداد 1 ،2 یا 3 ضرب کنید.
این یک تکنیک ساده است که به شما کمک می کند تا برای خودتان یک استراتژی ثابت، همیشگی و البته هدفمند داشته باشید.
البته توجه کنید که بالاتر بردن میزان حد سود به ضرر همیشه هم یک استراتژی خوب نیست، بنابراین اگر این مقدار را کم تر در نظر بگیرید قطعا درصد موفقیت شما نیز کاهش پیدا خواهد کرد.
توصیه می کنیم اگر تازه کار هستید، هدف خود را کوچک و با نسبت سود به زیان کم تری در نظر بگیرید، تا از این طریق احتمال موفقیتتان افزایش یابد و شما نیز تجربه ی ایده آل تری از هدف گذاری داشته باشید.
2- اهداف زمان مند برای معاملات خود تعیین کنید
دومین روش که در تعیین هدف می تواند مورد استفاده قرار گیرد، امکان ادغام چند استراتژی با یک دیگر را دارد.
آن دسته از تریدرهایی که فعالیت روزانه دارند، اغلب از تکنیک هدف در پایان روز استفاده می نمایند؛ در اواخر روز معاملاتی برای اینکه از زیانی که ممکن است در طی شب اتفاق افتد، از تمامی موقعیت های معاملاتی باز خود بیرون می آیند.
یا تریدرهایی که به صورت هفتگی از نوسانات سود کسب می کنند و معمولا در این ایام معامله می نمایند، استراتژی های آخر هفته را برای معاملات خود انتخاب می کنند، این افراد اغلب قبل از شروع شدن تعطیلات از تمامی معاملات باز خود خارج می شوند تا در طول تعطیلات در صورت افت بازار متضرر نشوند.
3-تعیین صحیح سطوح حمایت و مقاومت
یکی دیگر از تکنیک های هدفی که در بین تریدرها بسیار محبوب است، استفاده از آخرین سطوح حمایت و مقاومت است. سطح های حمایت و مقاومت مانع هایی مهم برای محرک قیمت هستند و واقع گرایانه است هدف خود را به گونه ای انتخاب کنید که قیمت لازم نباشد از سطح های مهم حمایت و مقاومت گذر کند، این مسئله می تواند احتمال رسیدن شما به قیمت تارگت را کاهش دهد.
به طور کلی، اغلب تریدرها بر تلاش اند تا پر اهمیت ترین نقاط سطح حمایت و یا مقاومت را پیدا کنند و سپس تارگت را چندین نقطه بالاتر یا پایین تر( با توجه به موقعیتی که معامله دارد) از آن قرار می دهند. در عکس زیر، اگر وارد یک موقعیت کوتاه شدید، خوب است تا تارگت خود را چند نقطه بالا تر از سطح حمایتی قرار دهید چرا که در این صورت احتمال ریسک بازگشت قیمت از سطح حمایت بسیار کم تر می شود.
4-توجه به سطوح فیبوناچی اکستنشن در معاملات
سطوح فیبوناچی اکستنشن یا همان بسط یافته در بسیاری از معاملات تریدرها کارآمد است و به کار گرفته می شود، علاوه بر این از سطوح بسط یافته می توان برای تعیین هدف معاملات نیز استفاده کرد.
پس از شکست سطوح مقاومت و شناسایی نقاط(A-B-C) ابزار تحلیل فیبوناچی خود را از پایین تا بالای خطی که با شکست مقاومت هم سو شده است، رسمن نمایید. بعد از یافتن سطح فیبوناچی اصلاحی c، شما می توانید به راحتی از سطوح اکستنشن برای تعیین هدف خود استفاده نمایید.
در حالت کلی، سطوح فیبوناچی اکستنشن در تصویر زیر ۱.۳۸ و ۱.۶۱ نزدیک ترین سطوح به هدف هستند. در این راستا قیمت به تدریج با سطح های 2 و 2.61 برخورد می نماید و به همین دلیل یک روند قدرتمند را برای رساندن قیمت به این سطوح نیازمند است.
5-حد زیان شناور تعیین کنید
تکنیک تعیین حد ضرر شناور با دومین مورد بیان شده یعنی داشتن یک هدف زمانمند شباهت بسیاری دارد که در واقع می توان آن را با سایر روش ها نیز ادغام کرد.
اغلب افرادی که از استراتژی حد زیان شناور استفاده می نمایند، تصمیم بر این دارند تا حد ممکن از معاملات خود سود دریافت نمایند. این گونه معامله گران معمولا تکنیکی را بر می گزینند که پایان آن نامعلوم است. این جمله بدین مفهوم است که یک تریدر برای خود هدف مشخص نمی کند و میزان ضرر خود را فقط بر اساس تعقیب قیمت ها در نظر می گیرد تا از این روش سود دریافت کند، این روش در واقع نوعی نوسان گیری است که کمک می کند تا در بازارهایی که میزان نوسان زیاد است این افراد به سود بسیار بالایی برسند.
تریدرها معمولا از میانگین ها ی متحرک به عنوان یک ابزار برای تشکیل حدزیان شناور استفاده می نمایند. مطابق عکس بالا مشاهده می کنید که میانگین متحرک 50 دوره ای در نمودار بررسی شده است. با استفاده از این مورد تریدر می تواند، حد ضرر شناور خود را بر اساس میانگین متحرک مشخص نماید.
در این رابطه نکته مهمی وجود دارد این است که نباید هدف خود را به کاملا دقیق بر روی میانگین متحرک در نظر بگیرید؛ زیرا که در صورت به وجود آمدن یک حرکت بازگشتی متداول، شما زود تر از آن چه که باید از معامله خارج می شوید.
برای اینکه با استفاده از حد ضرر شناور بتوانید تعیین تارگت داشته باشید، به نکات ذیل حتما توجه داشته باشید:
1- اگر فکر میکنید که با این روش میتوانید به حداکثر میزان سود برسید، باید بگویم در اشتباه هستید. چراکه حد ضرر شناور به طور معمول کمترین قیمتها را در بازارهایی با نوسان بالا، نصیب خود میکند.
2-استفاده از این استراتژی می تواند باعث طولانی شدن و زمان نگهداری معامله گردد، به طوری که تمامی تریدرها نتوانند از آن به درستی استفاده کنند.
3-میزان حد ضرر شناور فقط برای برنامه ها و معاملات بلند مدت برای شما سود رسانی خواهد داشت.
6-تعیین میانگین متحرک در تایم فریم بالا
این روش تعیین تارگت در معاملات فارکس به خوبی جواب می دهد، چرا که در بازار معاملاتی فارکس در اغلب مواقع به دور از هر میزان نوسانی که خواهند داشت، با گذشت زمان بازهم به سمت میانگین نزدیک می شوند.
جالب است بدانید که در رویکرد معاملات بازگشتی، بهتر است تا یک استراتژی هدف میانگین متحرک در بازه های زمانی بالاتر تعیین گردد، چرا که شما می توانید با استفاده از میانگین متحرک در تایم فریم های بالاتر فرصت های معامله گری بیشتری داشته باشید.
اهمیت تعین حد و سود و ضرر در معامله
یک موردی که در معاملات وجود دارد این است که شما چه بخواهید یا نخواهید، گاهی این امکان وجود دارد که در معاملات خود سود نکنید، چرا که همیشه تحلیل های ما درست نیستند و از طرف دیگر شما همیشه نمی توانید به نمودار ها خیره شوید تا ببنید که چه اتفاقی رخ می دهد؛ بنابراین تعیین حد سود و ضرر اصلی ترین تارگت در معاملات خواهد بود.
طبق این گفته، استفاده از حد سود و ضرر جزو ملزومات در فارکس است و در واقع می تواند روش معاملاتی ما را تکمیل نماید، همچنین این کار به ما در کنترل و کاهش ریسک نیز کمک می کند.
سخن پایانی:
در پایان می توانیم بگوییم که هیچ استراتژی نسبت به دیگری برتری خاصی ندارد و همه چیز برای موفقیت به خود معامله گر بستگی دارد، در این راستا بهتر است تا برای معاملات خود استراتژی های مختلف را امتحان کنید و در نهایت آن را در معاملات خود به کارببرید که بهترین اثر بخشی را برایتان دارد.
خط روند(Trend line) چیست؟
خط روند(Trend line) چیست؟: خط روند یکی از پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال برای شناسایی حمایت و مقاومت است.
اما سوال اصلی این است که چگونه خط مفهوم استحکام استراتژی معاملاتی چیست؟ روند را رسم کنیم؟ در این مقاله بررسی میکنیم که خط روند چیست و چگونه باید آن را رسم کرد.
همچنین در مورد نحوه استفاده از خطوط روند برای تشخیص کف و سقف بازار نیز صحبت میکنیم.
برای دانلود دوره صفر تا صد فارکس کلیک کنید.
خط روند چیست؟
خطوط روند سطوحی هستند که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند و میتوان آنها را در امتداد روند رسم کرد تا حمایت و مقاومت را نشان داد.
خطوط روند را میتوانید همان حمایت و مقاومت اریب در نظر بگیرید.
این خطوط میتوانند به ما در پیدا کردن نواحی بالقوه مازاد عرضه و تقاضا کمک کنند که مازادعرضه باعث نزولی شدن بازار میشود و مازاد تقاضا به بازار صعودی منتج میشود.
حال یک مثال از خط روند بر روی روند صعودی را بررسی میکنیم:
دقت کنید که در چارت بالا که چارت روزانه پوند/دلارآمریکا است، بازار چندین مرتبه به خط روند حمایتی برخورد کرده است.
این خط روند به عنوان یک ناحیه حمایتی عمل میکند که معامله گران میتوانند در اینجا به دنبال فرصت خرید باشند.
حال مثالی از خط روند بر روی روند نزولی را بررسی میکنیم:
در اینجا همانند شکل قبل میبینیم که روند نزولی در چارت دلاراسترالیا/دلارنیوزلند، چندین مرتبه به خط روند برخورد کرده است.
تفاوت در این است که اینجا خط روند نزولی است که به عنوان مفهوم استحکام استراتژی معاملاتی چیست؟ مقاومت عمل میکنند. بدین ترتیب معامله گران میتوانند در این ناحیه مقاومتی به دنبال فرصت فروش باشند.
چگونه خط روند رسم کنیم؟
حال که متوجه شدیم خط روند چیست به نحوه رسم آن میپردازیم.
برای رسم خط روند حداقل به دو نقطه نیاز داریم که بتوانیم یک خط رسم کنیم.
به محض اینکه دومین سوئینگ های و لو شکل گرفتند میتوانیم خط روند خود را رسم کنیم.
در شکل زیر دو سوئینگ لو را به هم وصل میکنیم.
دقت کنید که در چارت بالا دو نقطه اصلی داریم که میتوانیم به وسیله آنها خط روند خود را رسم کنیم.
وقتی این خط را رسم کردیم، میتوانیم به دنبال پرایس اکشن صعودی بگردیم تا بتوانیم بخریم. همانطور که میبینید چند هفته بعد یک پین بار صعودی در خط روند حمایتی شکل گرفت.
پین بار صعودی در شکل بالا به معامله گران سیگنال میدهد که خط روند احتمالا حفظ شود. این سیگنال به معامله گران فرصت خرید داد.
۳ نکته کلیدی برای رسم صحیح خطوط روند:
برای رسم صحیح خطوط روند باید حتما به سه نکته کلیدی توجه کنیم.
۱٫هر چه تایم فریم بالاتر باشد، اعتبار خطوط روند بیشترخواهد بود. پس از تایم فریم ها بالاتر شروع کنید.
۲٫ممکن است در رسم خطوط روند، سایه های بالایی و پایینی شمع ها از خط روند عبور کنند.
این حالت ایرادی ندارد. اما مسئله مهم این است که بدون اینکه بدنه شمع ها از خط روند بگذرد، بیشترین برخورد به خط روند را داشته باشیم.
۳٫هیچوقت سعی نکنید خط روند را به زور و در هر جایی رسم کنید. اگر خط روند با روند شکل گرفته سازگاری ندارد پس رسم نکنید چون در اینصورت اعتبار نخواهد داشت.
حال این سه مورد را با جزئیات بیشتر بررسی میکنیم.
برای رسم خطوط روند از تایم فریم های بالاتر استفاده کنید.
معمولا برای هر کاری در بازار فارکس از تایم فریم روزانه شروع میکنیم.
پس برای خطوط روند هم از همین تایم فریم استفاده میکنیم. پس بهتر است از تایم فریم روزانه برای ترسیم خط روند استفاده کنیم زیرا در چنین حالتی زمان کافی برای اعتبار خط روند را داریم.
این امر به یک قانون مهم در خط روند اشاره دارد و آن این است که هر چه روند برای مدت زمان بیشتری برقرار باشد، آنگاه اعتبار آن بیشتر است.
برای مثال خط روندی که برای دو سال نگه داشته شده است اعتبار بیشتری از خط روند دو هفته ای دارد.
در اینجا یک مثال از خط روند در تایم فریم روزانه را بررسی میکنیم.
خط روند(Trend line) چیست؟
در بالا چارت روزانه پوند/فرانک را داریم. همانطور که میبینید بعد از اینکه دومین سوئینگ لو شکل گرفته است، خط روند را رسم کرده ایم.
این یک مثال عالی است که فرصت خرید در خط حمایت را نشان میدهد. تایم فریم دیگری که میتوانیم برای رسم خط روند استفاده کنیم، تایم فریم هفتگی است.
این تایم فریم برای پیدا کردن اهداف بالقوه در روند صعودی و نزولی روی تایم فریم روزانه عالی هست.
در شکل زیر بر روی چارت دلارکانادا/فرانک نشان میدهیم که چگونه میتوان از تایم فریم هفتگی برای شناسایی اهداف بالقوه استفاده کرد.
چارت بالا خط روند هفتگی را نشان میدهد که به ما در پیدا کردن نقاط بالقوه کمک بسزایی میکند.
در این لحظه، در تایم فریم روزانه روند صعودی داریم، پس این روند هفتگی به ما در پیدا کردن سود بالقوه کمک میکند.
خطوط روند و همپوشانی
یکی از سوالاتی که در رسم خط روند مطرح میشود این است که آیا خط روند را باید بر اساس قیمت پایانی و باز رسم کرد یا بر اساس سایه های بالایی و پایینی؟ جواب این سوال به خط روند بستگی دارد.
پیدا کردن خط روندی که دقیقا روی قیمت پایانی و باز و یا دقیقا روی سایه های بالا و پایین قرار بگیرد کمی سخت است.
حال مثالی را بررسی میکنیم.
همانطور که در شکل میبینید، خط روند دقیقا روی سایه بالایی و یا قیمت پایانی و باز قرار نگرفته است.
این بدین معنی نیست که خط روند معتبر نیست. چیزی که اینجا اهمیت دارد این است که قیمتها در این چارت هفتگی در بالای خط روند بسته نشده اند.
مهمترین نکته در رسم خط روند این است که بیشترین برخورد را داشته باشیم و اینکه خط روند از وسط شمع نگذرد.
اگر خط روند از وسط بدنه شمع بگذرد، آنگاه خط روند معتبر نیست.
هیچوقت خط روند را به زور رسم نکنید
این احتمالا رایج ترین اشتباهی است که معامله گران در هنگام رسم خط روند انجام میدهند.
این حالت زمانی رخ میدهد که معامله گر خود را قانع کرده که سطح حمایت یا مقاومت حتما باید وجود داشته باشد. یعنی معامله گر سعی میکند به زور سطحی را بر روی پرایس اکشن مشخص کند.
از این نکته به مهمترین بخش در رسم خط روند یا سطوح حمایت و مقاومت میرسیم. و آن این است که بهترین خط روند خطی است که کاملا واضح باشد.
پس اگر خط روند روی چارت قرار نمیگیرد پس بهتر است که آن را رسم نکنیم.
چگونه از خطوط روند برای شناسایی نقاط برگشت بالقوه استفاده کنیم؟
حال به بررسی روشی میپردازیم که در آن از خط روند برای تعیین قدرت روند استفاده میشود.
همچنین از این روش میتوان برای پیدا کردن نقاط برگشت بالقوه نیز استفاده کرد.
تا اینجا متوجه شدید که از خط روند میتوان برای پیدا کردن فرصت خرید و فروش استفاده کرد.
اما این حالت تا زمانی صدق میکند که بازار به خط روند به عنوان حمایت یا مقاومت احترام بگذارد.
حالا وقتی که بازار دیگر به این سطوح احترام نمیگذارد چه اتفاقی می افتد؟ در چنین حالتی نقطه چرخش خواهیم داشت.
در شکل زیر بازار خط روند حمایتی را شکسته و بعد این سطح حمایتی تبدیل به مقاومت شده است.
در بالا چارت روزانه پوند/فرانک را داریم. همانطور که میبینید بازار برای یک دوره زمانی به خط روند احترام گذاشته است.
با این وجود، وقتی بازار خط روند حمایتی را شکسته است، بعد از آن سریعا این خط حمایتی را به عنوان خط مقاومتی تست کرده است.
این تست مجدد خط مقاومتی، یک فرصت فروش است که به سود چشمگیری منجر شده است.
برای اینکه بتوانیم از خط روند بدین صورت استفاده کنیم، باید یک خط روند واضح داشته باشیم که حداقل ۳ مرتبه برخورد داشته باشد.
هر چه خط روند واضح تر باشد، استراتژی عملکرد بهتری خواهد داشت. همچنین میتوانید از این استراتژی برای شناسایی برگشت صعودی نیز استفاده کنید.
خط روند(Trend line) چیست؟
همانطور که میبینید کمی بعد از اینکه خط روند مقاومت شکسته شده، بازار برگشته است تا این خط را به عنوان حمایت تست کند و در همینجا یک پین بار صعودی شکل گرفته است.
این به معامله گران پرایس اکشن یک فرصت خرید نشان داده است و بعد بازار ۸۰۰ پیپ افزایش داشته است.
این روش فوق العاده ای برای استفاده از روند جهت تشخیص نقاط برگشت بالقوه در بازار است.
استراتژی رنج تریدینگ (Range Trading) یا معاملات رنج چیست؟
شاید شما هم این تجربه را داشته باشید که در یک بازار با روند صعودی یا نزولی در حال کسب سود هستید که ناگهان بازار متوقف میشود و حرکاتی نوسانی در نمودارها ظاهر میشود. از بخت بد، شما هم ضرر میکنید. در شرایط رنج بازار، تریدرها بیشترین خسارت را میبینند. جالب است بدانید که بازارهای رنج شبیه هم نیستند. بعضی برای ترید مناسباند و برخی دیگر نه. در این مطلب نگاهی به رنج تریدینگ (Range Trading ) یا معاملات رنج و نحوه استفاده از آن برای ایجاد فرصتهای معاملاتی در زمانی میاندازیم که بازار هیچ ترند مشخصی در هیچ جهتی ارائه نمیکند.
رنج تریدینگ (Range Trading) چیست؟
بازار ارزهای دیجیتال همیشه روند دارد. این روند یا صعودی است یا نزولی و یا مفهوم استحکام استراتژی معاملاتی چیست؟ خنثی. همانطور که میدانید، حالت خنثی یا رنج نسبت به روندهای صعودی و نزولی معمولا بیشتر دیده میشود. بازارها فقط در 30 % مواقع ترند یا روند میشوند و در بقیه زمانها خنثی هستند. این واقعیت برای معاملهگرانی که به دنبال پیدا کردن تغییرات قیمت عمده هستند، معضل ایجاد میکند. در بقیه زمانها بازارها تمایل دارند که در داخل یک رنج حرکت کنند. اما این چه معنایی دارد؟
یک رنج تریدینگ زمانی روی میدهد که بازار به صورت مداوم در یک برهه زمانی مشخص بین دو قیمت یا سطح حرکت میکند. درست مثل پیگیری روند که در هر چارچوب زمانی امکانپذیر است، معاملات رنج یا خنثی نیز در تمام چارچوبهای زمانی قابل مشاهده هستند؛ از نمودارهای کوتاهمدت پنج دقیقهای گرفته تا نمودارهای بلند ماهیانه یا سالیانه.
اما بر خلاف معاملات روند، در معاملات رنج یا معاملات خنثی معاملهگران با توجه به موقعیت قیمت در داخل رنج، هم خرید و هم فروش انجام میدهند.
معمولاً در هنگام پیگیری روند، معاملهگران با مسیر کلی روند همسو میشوند و در افتهای یک روند صعودی، میخرند و در شروع روندهای نزولی، میفروشند.
در مقابل، استراتژی رنج تریدینگ به معاملهگران اجازه میدهد هر دو کار را همزمان انجام دهند؛ چون بنا به تعریف آن، قیمت بین دو سطح مشخص تغییر میکند و (حداقل در آن چارچوب زمانی) نه خیلی بالا میرود و نه خیلی پایین میآید.
نحوه انجام معاملات رنج
در ابتدا لازم است معاملهگر رنجی را که در آن معامله میشود شناسایی کند. معمولاً قیمت باید حداقل دو بار از یک محدود حمایتی برگردد و همچنین دو بار از محدوده مقاومتی خارج شود. در غیر این صورت، احتمالاً قیمت در یک روند صعودی در حال ایجاد یک کف قیمت بالاتر و یک اوج قیمت بالاتر است یا در یک روند نزولی در حال ایجاد یک اوج قیمت پایینتر و یک کف قیمت پایینتر خواهد بود.
معامله کردن در بازار رنج
تصویر زیر یک موقعیت رنج معاملاتی را نشان میدهد. همانطور که میبینید، قیمت در طول زمان بین دو سطح مشخص حمایت و مقاومت حرکت میکند.
خطهای مستقیم رنج معاملاتی را نمایش میدهند و به معاملهگر محدودههای حمایت و مقاومت مورد نیاز برای گذاشتن سفارش خرید و نقاط سفارش استاپ لاس (Stop loss) و سفارش لیمیت (Limit Order) را عرضه میکنند.
همین که رنج شناسایی شود، تریدر به دنبال موقعیتی برای خرید و وارد وضعیت شدن برای بهره بردن از رنج میگردد. او هم میتواند به صورت دستی وارد وضعیت شود و در سطح حمایتی خرید کند و در سطح مقاومتی بفروشد، هم میتواند از سفارش لیمیت برای ورود به وضعیت در جهت درست در هنگامی که بازار به سطح مقاومت یا حمایت میرسد استفاده کند.
استفاده از استاپ لاس در معامله رنج ارز دیجیتال
درست مثل هر نوع معامله دیگری، مدیریت ریسک مناسب در این نوع معاملات نیز ضروری است. اصل رنج تریدینگ این است که قیمتها با محدوده حمایت و نقاط مقاومت تماس برقرار میکنند. از آنجا که قیمتها معمولاً تنها به این نقاط محدود نمیشوند، رنجهای معاملاتی معاملهگران بسیاری را جذب میکنند و به این ترتیب میتوانند باعث افزایش نوسان شوند. به این ترتیب قیمت بین این نقاط در نوسان قرار میگیرد و معاملهگران محتاط به دنبال کاهش ضررهای گستردهتر اطراف این نقاط میگردند و کاهش قابل توجهی در حجم معاملات شکل میگیرد تا قاعده کلیدی %2 رعایت شود. با این تصمیم، معاملهگران بسیاری از بازار خارج میشوند تا معاملات موفق خود را به انجام برسانند.
برای گذاشتن سفارش استاپ لیمیت یا حد ضرر (Stop limit) توجه کردن به پهنای رنج معاملاتی و همچنین فواصل، اهمیت زیادی دارد. اگر رنج خیلی تنگ باشد، آن وقت نقطه استاپ لاس در فاصله مورد نیاز ممکن است ضریب ریسک به پاداش مناسب ایجاد نکند. (ضریب ریسک به پاداش برای اینکه جذابیت منطقی را برای یک معامله داشته باشد، باید حداقل 2:1 باشد.)
استفاده از اندیکاتورها در هنگام رنج تریدینگ
معامله کردن در یک رنج فقط به سطحهای حمایت و مقاومت نیاز دارد، اما امکان استفاده از اندیکاتورها نیز در آن وجود دارد. برخی از اندیکاتورها، مثل شاخص قدرت نسبی (RSI)، استوکاستیک، و یا شاخص کانال کالایی (CCI) میتوانند برای تأیید شرایطی مثل خرید بیش از حد و فروش بیش از حد که اغلب تغییرات قیمت را در بالا یا پایین رنج معاملاتی همراهی میکنند، به کار برده شوند.
نمودار زیر استفاده موفق از یک شاخص کانال کالایی در یک معامله رنج را نشان میدهد:
معامله در شکست رنج
بدیهی است که هیچ رنج معاملاتی برای همیشه دوام نمیآورد. تمام رنجهای معاملاتی به تدریج، با شکسته شدن قیمت و خارج شدن آنها، چه به سمت بالا چه پایین، به پایان میرسند. در این مواقع، تریدر میتواند به دنبال بازارهای دیگر معاملاتی برود یا اینکه با شکست قیمت رنج همراه شود و به دنبال بهره بردن از یک ترند جدید باشد.
ممکن است تریدر منتظر یک بازگشت به ترند پیش از گذاشتن سفارش شود تا از تعقیب یک بازار خودداری کند. در این موقعیتها میتوان از سفارشهای شرطی خرید یا فروش، با سفارش گذاشتن در نقطه مناسب برای بهره بردن از شکست قیمت استفاده کرد.
اگر یک تریدر بخواهد در هنگام شکست قیمت معامله کند، آن وقت میتواند از اندیکاتورهای دیگر برای تشخیص اینکه شکست ادامه خواهد داشت یا نه استفاده کند.
افزایش قابلتوجه حجم معاملات در هنگام شکست، چه صعودی باشد چه نزولی، اغلب به این معنی است که تغییر قیمت ادامه خواهد یافت.
بدیهی است که همیشه این احتمال وجود دارد که یک شکست قیمت «کاذب» باشد و قیمت دوباره به رنج قبلی بازگردد. مثل تمام چیزهای دیگر در بازار، بدون داشتن علم غیب فهمیدن اینکه یک شکست قیمت ادامه پیدا میکند یا باز میگردد غیرممکن است. برای همین قطع ضررها یا استاپ لاسها (Stop loss) الزامی هستند.
سخن پایانی
رنج تریدینگ مهارتی است که کارآیی زیادی دارد. همانطور که در ابتدا اشاره شد، بیشتر بازارها همیشه ترند نیستند. در حقیقت، ترندها نسبتاً نادر و کمیاب هستند. معاملات رنج به معاملهگران امکان میدهد که از این بازارهای غیرترند بتوانند سود ببرند. دانستن اینکه یک رنج چه زمانی شروع شده و پایان مییابد غیرممکن است. به همین خاطر معاملهگران نباید از پیش وارد بازار شوند، بلکه باید صبر کنند تا رنج تشکیل شود.
خط حمایت و مقاومت در ارز دیجیتال چیست؟
مفهوم حمایت و مقاومت دو موضوع بنیادی مرتبط با تحلیل فنی بازارهای مالی هستند. این دو مفهوم در هر بازاری عملکرد خود را دارند؛ چه بازار فارکس باشد، چه بازار طلا و یا بازار مورد علاقه ما، بازار رمز ارز.
درحالیکه مفاهیم سطح حمایت و مقاومت به آسانی قابل فهم هستند اما چیرهدستی در آنها کمی دشوار است. شناسایی آنها کاملا ذهنی است و چون در شرایط متغیر بازار به شکل متفاوتی عمل میکنند، نیاز است که انواع آنها را بشناسیم. بهترین تمرین، مطالعهی بیشتر و بیشتر نمودارهای مختلف است. امیدوار هستیم با خواندن این مقاله چندین قدم به یادگیری این ابراز تحلیلی مالی نزدیک شوید.
خط حمایت و مقاومت چیست؟
به لحاظ تعریف، مفاهیم حمایت و مقاومت پیچیده نیستند. قیمت یک دارایی، نزدیک به یک حدی میشود ولی نمیتواند از آن بگذرد و درنتیجه این سطح به عنوان یک مانع شناخته میشود. سطح حمایت نقش کف قیمت را دارد و سطح مقاوت، مشابه با سقف قیمت است. به بیان دیگر، حمایت را ناحیه تقاضا و مقاومت را ناحیه عرضه بدانید.
درحالیکه مرسوم است حمایت و مقاومت را با خط نشان میدهند، اما موارد دنیای واقع بهصورت معمول چنین دقتی ندارند. به یاد داشته باشید؛ این قوانینِ فیزیکی نیستند که در بازارها بر حرکت قیمت تأثیر میگذارند. ازاینرو بهتر است این دو مفهوم را به عنوان دو ناحیه بشناسیم. این دو ناحیه در واقع دو محدوده بر نمودار قیمت هستند که به احتمال زیاد افزایش فعالیت معاملهگران را بر میانگیزند و نقدینگی بازار افزایش مییابد.
نمونهای از یک سطح حمایت را در تصویر زیر بررسی کنیم. دقت کنید که قیمت بهصورت پیوسته به ناحیهای وارد شده که حجم بالایی از دارایی در آن سطوح خریداری شدهاند؛ این محدودهی حمایت به اینگونه شکل گرفته است. همانطور که مشاهده میشود این ناحیه برای چندین مرتبه وجود داشته است. در نهایت، چون فشار خرسها (فروشندگان) بیشتر از این قادر نبوده که قیمت را پایین بکشد، روند قیمت برگشته و بهصورت بالقوه یک روند صعودی را ایجاد کرده است.
جست و خیز قیمت در منطقه حمایت پیش از یک جهش
حالا سطح مقاومت را بررسی کنیم. همانطور که مشاهده میشود، قیمت در اینجا روند نزولی داشته است، اما بعد از هر جهش، برای چندین مرتبه موفق به عبور از سقف مشخصی نشده است. چون فشار گاوهای بازار (خریداران) نتوانسته قیمت را از سطح مشخصی فراتر ببرد، این سطح مقاومت تشکیل شده که منجر به یک روند نزولی بالقوه شده است.
قیمت نمیتواند یک محدوده مقاومت را بشکند
تریدرها چگونه میتوانند از سطوح حمایت و مقاومت استفاده کنند؟
تحلیلگران فنی بازار از محدودههای حمایت و مقاومت استفاده میکنند تا نواحی سود را در نمودار قیمت شناسایی کنند. اینها سطوحی هستند که احتمال توقف و یا تغییر جهت در روند بنیادی قیمت در آنها بیشتر است.
روانشناسی بازار نقش مهمی را در الگوی شکلگیری سطوح حمایت و مقاومت دارد. معاملهگران و سرمایهگذاران، سطوح قیمتی را که در آنها اشتیاق و فعالیت کاربران افزایش مفهوم استحکام استراتژی معاملاتی چیست؟ داشته را به خاطر میسپارند. با وجود کارایی و سرعت انتقال اطلاعات، همه کاربران سطوح حمایت و مقاومت یکسانی را ملاحظه میکنند که این موضوع منجر به افزایش شدید نقدینگی در مواقع نزدیکشدن به این سطوح میشود. این یعنی حرکت قیمت در نزدیکی ناحیه حمایت و مقاومت، شرایط ایدهآل برای نهنگهای بازار و همچنین موقعیتهای ورود و خروج است.
حمایت و مقاومت برای بحث مدیریت ریسک مفاهیم کلیدی هستند. توانایی در شناسایی لحظهایِ این نواحی میتواند فرصتهای معاملاتی مناسبی را به فرد نشان دهد. در کل، وقتی قیمت به یک منطقه حمایت یا مقاومت میرسد، دو پیشآمد محتمل است: یا برمیگردد و از آن منطقه خارج میشود، یا از آن میگذرد و درجهت روند کلی، مسیر خود را ادامه میدهد که بهصورت بالقوه به منطقه حمایت یا مقاومت بعدی وارد شده است.
ورود به یک معامله در حوالی یک ناحیه حمایت یا مقاومت، میتواند استراتژی سودمندی باشد؛ به این دلیل که نسبتا نزدیک به نقطه بطلان (جایی که اغلب افراد در آنجا حد ضرر خود را تعیین کردهاند) است. میدانیم که با وجود حد ضرر، اگر قیمت شکسته شود و وارد منطقه ضرر معامله خود شوند، میتوانند به سرعت از ضرر بیشتر جلوگیری کرده و با زیان اندکی موقعیت خود را ترک کنند. از این منظر، هرچه نقطه ورود به سطوح حمایت و مقاومت نزدیک باشد، درواقع به نقاط بطلان (invalidation point) نزدیک است.
مسأله قابل ملاحظه دیگر این است که سطوح حمایت و مقاومت چگونه به شرایط در حال تغییر، واکنش نشان میدهند؟
به عنوان یک قاعده کلی، یک ناحیه حمایت شکستهشده، میتواند تبدیل به یک ناحیه مقاومت شود و برعکس، یک محدوده مقاومت شکستهشده ممکن است با بازگشت مجدد، تبدیل به یک ناحیه حمایت شود. این الگوها معمولا جهش حمایت – مقاومت نام دارند.
منطقه حمایت شکست میخورد و پس از بازگشت قیمت به یک مقاومت تبدیل میشود
این واقعیت که ناحیه حمایت قبلی حالا به عنوان یک سطح مقاومت عمل میکند، به روشنی در الگوی شکل قبل دیده میشود. به نظر میرسد که لمس دوباره این ناحیه توسط قیمت، فرصت مناسبی برای ورود به یک موقعیت معامله است.
مسأله مهم دیگر، قدرت ناحیه مقاومت یا حمایت است. در کل هرچه تعداد دفعات سقوط قیمت به ناحیه حمایت بیشتر میشود، احتمال سقوط به سطوح پایینتر بیشتر است. به صورت مشابه، هرچه مراتب بیشتری قیمت افزایش مییابد و وارد منطقه مقاومت میشود، احتمال عبور از سطح مقاومت و صعود به سطوح بالاتر بیشتر میشود.
تا اینجا توضیح دادیم که سطوح حمایت و مقاومت، زمانی که اقدام قیمتی (price action) مدنظر باشد، چگونه کار میکنند. اما انواع دیگری از این دو مفهوم وجود دارند که در ادامه به آنها میپردازیم.
حمایت و مقاومت روانی
حمایت و مقاومت روانی با هیچ الگوی تکنیکالی ارتباط ندارد بلکه به دلیل نحوهی تلاش ذهن انسان برای بهدست آوردن بینشی از دنیای واقع، وجود دارند. ما در یک دنیای عجیب و پیچیده زندگی میکنیم، ولی سعی میکنیم جهان پیرامون خود را تا حد ممکن سادهسازی کنیم تا بینشی از آن بهدست آوریم. یکی از این موارد، گردکردن اعداد است.
یک اثر مشابه در بازارهای مالی وجود دارد. این موضوع به ویژه برای بازارهای رمز ارز صادق است، جایی که در آن تقسیم واحدهای دیجیتال به هر مقداری به آسانی انجام میشود. خرید یک دارایی در قیمت 8.0674 و فروش آن در قیمت 9.9765 فرآیند متفاوتی در مقایسه با خرید یک دارایی در قیمت 8 دلار و فروش آن در قیمت 10 دلار دارد. همین موضوع است که منجر میشود در یک نمودار قیمت، اعداد رند (گرد شده) نیز میتوانند به عنوان سطوح حمایت و مقاومت عمل کنند.
البته اگر به همین سادگی باشد! مدت زیادی از شناخت این پدیده میگذرد. معاملهگران از این سطوح حمایت و مقاومت ذهنی بهره میبرند. به اینکار که به اصطلاح فرانتران (frontrun) اطلاق میشود، اینگونه است که معاملهگر سفارش خود را اندکی بالاتر و پایینتر از سطوح حمایت و مقاومت موردنظر قرار میدهد.
به شکل زیر نگاهی بیندازید. زمانی که قیمت شاخص دلار (dxy) به 100 نزدیک میشود، برخی از معاملهگران سفارش فروش خود را اندکی پایینتر از آن قرار میدهند تا اطمینان مفهوم استحکام استراتژی معاملاتی چیست؟ حاصل کنند که سفارش آنها انجام میشود؛ چراکه بسیاری از معاملهگران دیگر نیز در همین سطح استراتژی فرانتران را اتخاذ کرده و از همین رو بازار آن سطح را نخواهد دید و به احتمال زیاد قبل از آن روند خود را تغییر میدهد.
منطقه حمایت شکست میخورد و پس از بازگشت قیمت به یک مقاومت تبدیل میشود
حمایت و مقاومت خط روند
الگوها همواره به عنوان موانعی در مسیر قیمت هستند. در این مثال مشاهده میکنیم که یک مثلث صعودی (ascending triangle) قیمت را در خود جای داده تا زمانی که الگو به سمت بالا شکسته شده است.
خطوط روند به عنوان حمایت و مقاومت عمل میکنند
شما میتوانید از این الگوها به نفع خود استفاده کنید و ناحیههای حمایت و مقاومت و برخورد آنها با خط روند را شناسایی کنید. این تکنیکها زمانی موثر خواهند بود که بتوانید الگوها را بسیار زود شناسایی کنید؛ در واقع قبل از اینکه به شکل کامل پدیدار شوند.
حمایت و مقاومت میانگین متحرک
برخی از شاخصهای مختلف نیز زمانی که با قیمت تعامل دارند، سطوح حمایت و مقاومت ایجاد میکنند. یکی از بارزترین نمونهها، شاخص میانگین متحرک (moving average) است.
زمانی که میانگین متحرک قیمت به عنوان سطح حمایت یا مقاومت عمل میکند، بسیاری از آن به عنوان سنجهای برای ارزیابی سلامت بازار به صورت کلی، استفاده میکنند. به علاوه شاخص میانگین متحرک برای شناسایی نقاط تغییر روند و پیوت (pivot point) استفاده میشود.
میانگین متحرک در بازه 200 روزه به عنوان حمایت برای قیمت بیت کوین
حمایت و مقاومت فیبوناچی
سطوحی که با استفاده از تکنیک اصلاح فیبوناچی (Fibonacci retracement) به دست آمدهاند، ممکن است به عنوان سطوح حمایت و مقاومت عمل کنند.
در این مثال، سطح فیبوناچی 61.8 (درصد)، چندین مرتبه به عنوان حمایت، درحالیکه سطح فیبوناچی 23.6 (درصد) در نقش سطح مقاومت عمل کرده است.
سطوح فیبوناچی به عنوان هر دوی سطوح حمایت و مقاومت برای قیمت بیت کوین
در تحلیل تکنیکال، همآمیزی به چه معناست؟
تاکنون در رابطه با حمایت و مقاومت بحث کردهایم و برخی از گونههای مختلف آن را شناختیم. حالا باید بدانیم که موثرترین راه برای ساخت استراتژی معامله حول آنها چیست؟
یک مفهوم اساسی در این زمینه، مفهوم همآمیزی (confluence) است که به معنی ترکیب چندین استراتژی مختلف برای ساخت یک استراتژی واحد است. به احتمال زیاد، سطوح حمایت و مقاومت زمانی که بخواهند با سایر استراتژیها ترکیب شوند، قویترین استراتژیها به نظر میرسند.
بهتر است دو مثال با یکدیگر مقایسه شوند: بهنظر شما، کدام یک از این سطوح حمایت بالقوه شانس بیشتری دارند که به عنوان یک حمایت واقعی عمل کند:
- حمایت (الف) تلاقی با
- یک ناحیه مقاومت پیشین
- یک میانگین متحرک مهم
- یک سطح فیبوناچی 61.8 درصد
- یک عدد گرد شده (رند) برای قیمت
- حمایت (ب) تلاقی با
- یک ناحیه مقاومت پیشین
- یک عدد گرد شده برای قیمت
انتظار داریم که پاسخ درست را بدهید و سطح حمایت الف را برای نگهداشتن قیمت، دارای شانس بیشتری بدانید. با اینکه این پاسخ درست است اما هنوز این احتمال وجود دارد که قیمت از آن محدوده بگذرد و خط حمایت را بشکند. مسأله این است که برای مورد الف، احتمال بیشتری وجود دارد که به عنوان سطح حمایت ایفای نقش کند. درحالیکه الگوهای معامله میتوانند بسیار سودمند باشند، اما عملکرد گذشته، شرایط آینده را تعیین نمیکند پس خود را برای تمام پیامدهای محتمل آماده کنید.
به لحاظ تاریخی روشن شده است برنامهای که با توجه به چندین استراتژی و شاخص همزمان اتخاذ شده، بهترین فرصتهای سودآوری را فراهم میکند. بسیاری از معاملهگران ممکن است درباره این برنامه بسیار وسواسی و دقیق عمل کنند و همچنین اغلب عملکردن به این برنامه نیازمند انتظارکشیدن بسیار است. بههرحال زمانی که این افراد به موقعیت معاملهای وارد میشوند، برنامهی آنها میتواند سود زیادی به همراه داشته باشد.
با این وجود، همواره ضرورت دارد که ریسک را مدیریت و از سرمایهی خود در برابر حرکت قیمتی نامطلوب محافظت کنید. حتی دقیقترین برنامهها و بهترین نقاط ورود و خروج، احتمال شکست دارند. اهمیت بسیاری دارد که بتوانید احتمال سناریوهای مختلف را درنظر بگیرید، در غیر این صورت در خطر تلههای خرسی و گاوی هستید.
جمعبندی
صرفنظر از اینکه یک تریدر روزانه، نوسانگیر و یا یک اسکالپر (scalper) هستید، حمایت و مقاومت دو مفهوم اساسی در تحلیل تکنیکال هستند. سطح حمایت به عنوان یک کف قیمت عمل میکند و سطح مقاومت یک سقف قیمت است.
گونههای متنوعی از حمایت و مقاومت وجود دارند که برخی از آنها حاصل تعامل قیمت با شاخصهای تکنیکال هستند. محدودههای حمایت و مقاومتی که توسط چندین استراتژی همزمان تأیید شوند، بیشترین قابلیت اطمینان را دارند.